طلیعه پیچیدن عطر ولایت و عدالت در گیتی

آهی است ز شوق از دل مولا برخاست

۴ مطلب در آبان ۱۳۹۴ ثبت شده است

شبکه نفوذ در مدیریت سایبر

دومین گزارش مستند کیهان از شبکه نفوذ

انتشار گزارش قبلی کیهان درخصوص افشای نحوه عملکرد لابی نفوذی آمریکا در حوزه سایبر با هدف ایجاد انحصار فراملی اقتصادی بخشی از ردپای سرشاخه‌های این پروژه مهم را در داخل و خارج کشور آشکار ساخت، اما برای تصمیم‌سازی در این حوزه به نظر می‌رسد نیازمند تعمیق بیشتری هستیم. اصلی‌ترین سوالی که می‌کوشیم پاسخ آن را بیابیم این است که  آیا شبکه نفوذ از توان ضربه زدن به «مردم» برخوردار است؟ تاثیرات نفوذ لابی مذکور در حوزه اقتصاد و زندگی مردم و ارتباط آن با آینده حاکمیت مردمی جمهوری اسلامی ایران چگونه است؟
در خدمت وزارت خارجه آمریکا!
پیش از این از برگزاری دوره‌های «استارت اپ ویکند جهانی» در ایران با همکاری مشترک برخی سازمان‌های دولتی با حمایت گوگل و مجموعه‌ای از کلان شرکت‌های خارجی مرتبط از جمله؛ کوکاکولا، مایکروسافت و غیره خبر دادیم. سهم برخی مدیران با هویت آشکار در راه اندازی چرخه غیرملی اشتغال مبتنی بر فن‌آوری، به عنوان نیاز ضروری و منطقی کشوری که قریب به 48 درصد فارغ التحصیلان دانشگاهی آن بیکار هستند، غیرقابل چشم پوشی است. به نحوی که گردشی در اخبار منتشر شده در این خصوص نشان می‌دهد دوره‌های استارت آپ ویکند جهانی گوگل، از ابتدا با مشارکت رسمی و حضور آنها و سازمان‌های تحت مدیریتشان در میدان، برگزار شده است. 
رسانه‌های زنجیره ای، تیم مذکور و حامیان جهانی اش را «خیرین توسعه‌ساز» معرفی می‌کنند که جان و سرمایه و آبروی خود را در راه آبادانی ایران به میدان آورده‌اند، اما آیا واقعا چنین است؟ 
گوگل از ایران چه می‌خواهد؟!
پشت بخش مهمی از تحولات فناورانه که از ایام فتنه 88 تاکنون درحوزه‌های مرتبط با ایران و کشورهای مسلمان خاورمیانه رخ داده نام «گوگل» قابل ردیابی است. درگیری مدیر مشهور بیلدربرگی این مجموعه- اریک اشمیت- با دولت کشورمان در حوزه «حاکمیت اینترنت» به حدی جدی است که وی در برابر انتشار خبر عادی «مذاکره وزارت ارتباطات با مدیران گوگل» درخصوص پذیرش قوانین فعالیت در ایران از جمله نحوه پرداخت مالیات و قوانین اخلاقی و اجتماعی ایرانی، رسما به موضع گیری پرداخت و گفت: «ایران حقی برای مدیریت اینترنت ندارد.» 
مدیران گوگل از یک طرف «گفتگوی سایبری ایران» را با حضور انواع شاخه‌های ضدانقلاب، اداره می‌کنند و در آن راه‌های مدیریت اجتماعات جوانان جویای کار ایرانی با قفل کردن چرخه ثروت و قدرت در دست خود را ارائه می‌دهند و از سوی دیگر شهر به شهر آزادانه در ایران با استفاده از مشاوران آموزش دیده از فرنگ برگشته، با حمایت رسمی لابی «ن.ج» در وزارت ارتباطات، تبلیغ کارآفرینی به شیوه آمریکایی می‌کنند! برخی تلاش‌های مذکور را در مسیر ایجاد «سیلیکون ولی» یا دره فناوری‌های ایرانی برمی شمارند اما سوال اصلی این است که خطر طرح مذکور چیست؟  
فشار معیشتی با هدف تغییر سبک زندگی
بنا بر اطلاعات آشکار و اسناد بدست آمده، هدف گوگل به عنوان نهاد مجری سیاست‌های وزارت خارجه آمریکا این است که پس از ایجاد انحصار در حوزه «اشتغال جوانان» در ایران، شوک‌های اقتصادی بهنگامی با تهدید «ترک کشور» و به دنبال آن از دست رفتن موقعیت شغلی چند صد هزار جوان، به بازار  و خانواده‌های ایرانی وارد کرده و مردم را به واسطه ایجاد بحران‌های معیشتی روزافزون و مقطعی، در مقابل حاکمیت قرار دهد. بهانه ایجاد شوک‌های مذکور می‌توان «تحمیل اصولی جدید به سیاست خارجی»، «تغییر قوانین سایبری»، «آزادی یک جاسوس دستگیر شده» یا حتی «تحرکات منطقه‌ای ایران» باشد! همچنین در بستر «اشتغال زایی» به واسطه شروط فعالیت شرکت‌های آمریکایی، زمینه ایجاد تغییرات متنوع در حوزه سبک زندگی و نوع تفکر ایرانیان را فراهم خواهند ساخت. 
این موضوعی است که پیش از این نیز تیم نمازی- خواجه پور به واسطه مدیریت بیش از صد هزار موقعیت شغلی در شرکت‌های خارجی فعال در ایران بر آن تکیه زده بودند و به واسطه تغییر تفکر مردم از آرمان سرمایه‌داری به سمت نسخه بومی اقتصاد ملی در پس زمینه انتخابات سال 88 از آن بهره بردند. به‌طور مثال پس از دستگیری «بیژن خواجه پور» در بازگشت از لندن در تابستان 88 به علت اقدام علیه امنیت ملی، خبرگزاری بلومبرگ از قول چند دیپلمات اروپایی- آمریکایی نوشت: «آیا ایرانیان نمی‌ترسند که به واسطه دستگیری خواجه پور، همه شرکت‌های خارجی فعال در ایران، این کشور را ترک کنند و جوانان ایرانی بیکار شوند؟» حقیقت این است که علی‌رغم موفقیت مردم در بازگرداندن امنیت پس از فتنه 88، کارشکنی اقتصادی وسیعی توسط عوامل همین شرکت‌های خارجی در کشور صورت گرفت که از جمله می‌توان به بحران ارز و طلا و تورم بالا اشاره کرد. 
چرخه غیرملی و براندازی فناورانه
اریک اشمیت در کتاب «عصر جدید دیجیتال»، از اینترنت برای پیشبرد طرح « تشکیل سازمان کسب و کار» یا حلقه اشتغال مردمی، در جهت ایجاد تغییرات ژئوپلیتک در کشورهای هدف نام می‌برد که پیش از این در وزارت خارجه آمریکا کلاسه شده است. وی همچنین در توصیه نامه کتاب «ویلیام دراپر» با نام «بازی استارت آپ‌ها: پشت پرده همکاری بین سرمایه گزاران و کارآفرینان» از شعف خود برای اجرای چنین پروژه مهمی پرده بر می‌دارد. 
در همایش «گفتگوی سایبری ایران» در بخش محرمانه که با مدیریت رسمی مدیران مشترک گوگل و بنیاد نیوآمریکا از جمله اریک اشمیت، مجموعه نایاک وابسته به وزارت خارجه آمریکا، هیفوس هلندی و تشکیلات نزار ذکا لبنانی، در اسفند 93 برگزار شد، رسما از نقش استارت آپ ویکندهای گوگل به عنوان «پیشرانه اقتصادی ایجاد تغییر در جامعه ایران» نام برده می‌شود و گفتگویی ذیل عنوان «با توجه به فرصت‌ها و چالش‌های به وجود آمده در اکوسیستم فناوری ایران، چگونه می‌توان راهکارهای موثری برای تغییر ایران از مسیر فناوری تدوین کرد؟» برگزار می‌گردد. 
نام شرکت کنندگان در پنل محرمانه همایش مذکور فاش نشده است اما جستجوهای کیهان نشان داد، صیانت از اسامی و حفظ محرمانگی گفتگوهای مطرح شده براساس قوانین «اندیشکده چتم هاوس» انگلیس صورت گرفته است.  پس بخشی از همایش ایجاد «رونق اقتصادی» در ایران با هدف اعلام شده تبدیل ایران به دهکده فناوری‌های آینده و اشتغال آفرینی، موضوعی محرمانه و امنیتی برشمرده شده که سطح محرمانگی آن با درجه مباحثات امنیتی ضدحاکمیتی برابری می‌کند!
یک چهره آشنا در لیستی محرمانه!
یکی از شرکت کنندگان مهم در این گفتگوی محرمانه ماریچه اسخاکه،  نماینده هلندی پارلمان اروپا  است که پیش از این نوع پوشش غیرمحترمانه و خلاف عرف دیپلماتیک وی در سفر به ایران و دیدار با لاریجانی، خبرساز شده بود. اسخاکه، مبدع چندین طرح ابتکاری برای ترویج «آزادی‌های دیجیتال» به عنوان سیاست خارجی اتحادیه اروپا در حوزه مبارزه با کشورهای خواهان سهم از «حاکمیت اینترنت» و از حامیان ایده دروغین و ضدحاکمیتی «اینترنت آزاد» است. 
وی عضو هیئت مدیره مرکز اسناد حقوق بشر ایران نیز هست که مستقیما توسط نایاک و با حمایت رسمی هیفوس هلند فعالیت می‌کند.
اسخاکه همچنین از مدیران «بنیاد اینترنت اروپا» و عضو کمیته راهبری «امنیت و آزادی در عصر دیجیتال» بنیاد نیوآمریکا است و از روابط نزدیکی با «نزار ذکا» برخوردار است. ذکا و اسخاکه هر دو همکار هیفوس و تشکیلات شاخه آمریکایی اجمع به شمار می‌روند و در کنفرانس‌های مشترک بسیاری برای تحقق اهداف حاکمیتی غرب در حوزه سایبر و اشتغال‌آفرینی هدفمند شرکت فعالانه داشته‌اند. 
اسخاکه، مشاور سفیر آمریکا در هلند است که در سال 2014، همچون نزار ذکا و سیامک نمازی و برخی دیگر از فعالین در پرونده «اشغال سایبری ایران» به عنوان «رهبر جوان جهانی» در تشکیلات «YGL» نایل شد و در سال ۲۰۰۷ به علت فعالیت هایش در حوزه حقوق بشر جایزه  «بارنی کاربانک» را بدست آورد.
گوگل خصوصی یا کلینتون و اوباما؟
شکی نیست که «گوگل» در جهان برندی محبوب و جدا از دولت آمریکا محسوب می‌شود. با این احتساب حضور گوگل در ایران آن هم ذیل عنوان جذاب «کارآفرینی» نیز احتمالا از جانب شما خواننده گرامی، «بی خطر» ارزیابی می‌شود...ادامه دهید:
اریک اشمیت عالی‌ترین مقام اجرایی گوگل، مشاور رسمی و حامی بزرگ اوباما در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بوده  و هم اکنون عضو «شورای مشاوران رئیس جمهور در حوزه علوم و فن‌آوری» است.
یکی از زیرمجموعه‌های مهم این شرکت بزرگ، بخش «گوگل ایده» است که مدیریت آن برعهده «جرد کوهن» گذاشته شده است. همین بخش «ایده‌های گوگل» هم اکنون به صورت رسمی در ایران فعال است و به اصطلاح مشغول «کارآفرینی» است! کوهن مشاور کاندولیزا رایس و هیلاری کلینتون در دولت‌های جورج بوش و باراک اوباما بود و بلافاصله پس از آغاز «دیپلماسی دیجیتالی» هیلاری کلینتون، همراه الک راس، دیگر مشاور اوباما، کرسی‌های مهم مدیریتی گوگل را در مجموعه اریک اشمیت عهده‌دار شدند. 
آغاز دیپلماسی فناورانه
از سال 2009 راس و کوهن به عنوان مدیران مشترک وزارت خارجه آمریکا و گوگل با سفر به کشورهایی نظیر عراق، روسیه، کنگو و هائیتی نمایندگی‌های غول‌های فناوری اطلاعات سیلیکون ولی – دره تکنولوژی‌های نوین آمریکا- را در این کشورها دایر کردند. به این ترتیب «سیلیکون ولی» که از ابتدا نیز به عنوان مجموعه‌ای نظامی در آمریکا متولد شد، در نقش تسریع‌کننده تغییرات اجتماعی- سیاسی با محوریت «اقتصاد مبتنی بر فن آوری» در خدمت نقشه‌های وزارت خارجه آمریکا شروع به کار کرد.  از آن زمان این سفرها که به «Techdel» شهره شده‌اند بخشی از سیاست خارجی ایالات متحده ارزیابی می‌شوند. 
بر اساس گزارش نیویورک تایمز، تیم‌های گوگلی وزارت خارجه آمریکا، در کشورهای هدف از مهندسین نرم‌افزار، کارآفرینان و مالکان صنایع و شرکت‌های پیشرو می‌خواهند تا راه‌های غیرعرفی برای توسعه دموکراسی و پیش‌برد امر توسعه در کشور پیدا کنند. 
پرواضح است که در چنین پروژه‌ای مفهوم «توسعه» با طرح «آبادانی» مشهور در کشورهای در حال توسعه یا فقیر تفاوت زیادی دارد و منظور از آن اجرای راهبردی واحد برای تثبیت «حاکمیت» سیاسی، اقتصادی و اجتماعی آمریکا است. 
مدیران گوگل به راهبران تکنولوژی در آمریکا ماموریت دادند تا شبکه‌های حمایتی از کمپانی‌های نوپای «فن‌آوری اطلاعات» عراق را تاسیس کنند. اینجاست که سرشاخه‌هایی همچون نزار ذکا و سیامک نمازی و حمید بیگلری و کامران الهیان و سایر عناصر معتمد وزارت خارجه آمریکا که از اطلاعات میدانی در حوزه «شبکه‌سازی اجتماعی» برخوردارند به کار می‌آیند و در جایگاه خود قرار می‌گیرند. 
فتــح دیجیتالـی کره‌شمالی
اهمیت «تکنولوژی‌های مبتنی بر وب» و نقش آن در برآورده ساختن نیازهای ملی به حدی است که با گروگان گیری اولیه تحریمی و سپس حضور آشکار در میدان، سرسخت‌ترین حاکمیت‌ها را نرم خواهد کرد و «پروژه نفوذ» از همین دریچه مهم و ضروری آغاز می‌شود.  به‌طور مثال در ژانویه 2013، اشمیت و کوهن، همراه با فرماندار سابق نیومکزیکو «بیل ریچاردسون» در بحبوحه روابط تیره وتار آمریکا و کره شمالی راهی این کشور شدند. دیپلماسی دیجیتال به کار آمد و در جریان سفر مشکوک مذکور قرارداد ساخت گوشی‌های هوشمند بومی کره شمالی، به نام  Arirangکه احتمالا با استفاده از سیستم عامل گوگل آندروید کار می‌کند، منعقد شد!
راز سختگیری کشوری همچون «هند» بر گوگل و سایر غول‌های فناوری اطلاعات سیلیکون ولی با صرف هزینه بسیار برای جدایی از زیرساخت‌های به اصطلاح جهانی اما اختصاصی مذکور و سوئیچ بر مشابه بومی، در همین مسائل مهم و حیاتی در حوزه مدیریت اقتصادی است. در حالی که هند ذاتا شریک منطقه‌ای آمریکا و اسرائیل به حساب می‌آید و از این منظر رقابتی در حوزه سیاست با آنها ندارد. 
موفقیت‌های گوگلی وزارت خارجه آمریکا
بلافاصله پس از اعلام غیررسمی طرح «دیپلماسی دیجیتال»، در مولداوی «انقلاب توییتری»شد. در جولای 2009، قطع منطقه‌ای اینترنت در چین اتفاق افتاد و سپس در ژوئن 2009 و در پی انتخابات ریاست جمهوری ایران، توانمندی گوشی‌های تلفن همراه و تکنولوژی ارتباطاتی به کار رفته در آنها در سازماندهی تحرکات اجتماعی و ثبت تصاویری نظیر مرگ «ندا آقاسلطان»، توجه جهان را به خود جلب کرد. در همان زمان مدیران نایاک، در کمپینی آمریکایی، گوگل و یوتیوب و سایر شرکت‌های فناورانه سیلیکون ولی را برای حمایت از «فتنه 88» به یاری طلبیدند و از وزارت خارجه آمریکا خواستند برای کمک به «ایجاد تغییرات سیاسی» در ایران «تحریم تکنولوژیک» ایران را متوقف کنند. این اتفاق به سرعت رخ داد و گوگل مجموعه‌ای از اپلیکیشن‌های تحریمی خود در ایران را با هدف کمک به «سرنگونی جمهوری اسلامی» آزاد کرد!  کوهن در دیداری که در فوریه 2010 از یوتیوب داشت «ویدئوی مرگ مشکوک ندا آقاسلطان» در جریان فتنه 88 را روشن‌ترین نمونه «ویدئوهای ویروسی» دانست و تصریح کرد که یوتیوب از هر سیستم اطلاعاتی دیگری کارایی بیشتری دارد چرا که کاربران ایرانی خود ویدئوهای آن را تولید می‌کنند(!)»

متنفذترین رقیب حاکمیت ملی
جولیان آسانژ مدیر و موسس پایگاه افشاگرانه ویکی لیکس، در کتاب « وقتی ویکی لیکس با گوگل دیدار می‌کند» می‌گوید: «آنچه می کوشم بگویم این است که دنیا درحال حاضر درگیر دگرگونی های خیلی عمیقی است و گوگل موسسه ای است که بیشترین نفوذ را بر عصاره این دگرگونی‌ها و شاید سرعت آن دارد.  درمیان موسسات ارتباطی گوگل مطلقا متنفذترین در این پروسه است.»
او مستندات بسیاری در کتاب خود ارائه کرده که نشان می‌دهد، فناوری های سیلیکون ولی درخدمت سیاست خارجی ایالات متحده است و اریک اشمیت را مجری دیپلماسی مخفی وزارت خارجه آمریکا معرفی می‌کند. 
حلقه نفوذ را متوقف کنید!
با این احتساب حمایت رسمی از تیم بزرگی از مربیان «استارت آپ ویکند گوگل» در ایران که بعضا حتی از قابلیت ارائه اطلاعات به زبان «فارسی» نیز برخوردار نیستند و پیش از این در مراکز ضد امنیتی همچون نایاک آموزش دیده‌اند، با چه عنوانی تحلیل پذیر است؟ آیا قابل باور است که عناصری همچون «لیلی. ص»، سیامک نمازی و نزار ذکا که از ارتباطات گسترده‌ای با نایاک برخوردارند، مستقیما از بنیاد نیوآمریکا که مدیر پروژه «تغییرات سیاسی مبتنی بر اشتغال فن‌آورانه» است به صورت کاملا اتفاقی راهی ایران شده‌اند و در اولین قدم، به سراغ شبکه اجتماعی قدیمی فعال در فتنه 88 شتافته‌اند؟! به اذعان صریح صندوق برادران راکفلر هزینه‌های طرح مذکور مستقیما برعهده راکفلرهاست و حتی بنیاد نیوآمریکا و نایاک نیز از حمایت مالی همین صندوق برخوردارند.  
برگزاری یک دوره استعدادیابی مبتنی بر فناوری یا «استارت آپ» با رویکرد ملی به حدی ساده است که واگذاری چنین پروژه‌ای به گوگل و نایاک و نیوآمریکا به هیچ عنوان توجیه پذیر نیست! چرا حلقه «ن.ج» به جای اشتغال آفرینی ملی در حوزه فناوری و کمک به تیم دکتر روحانی در مسیر بالا بردن آمار اشتغال فارغ التحصیلان بیکار ایرانی از سرمایه گذاران مشهور ایرانی که اتفاقا بسیاری از آنها از حامیان دولت یازدهم به شمار می‌روند، استفاده نکردند؟!
حمایت از امنیت اقتصادی مردم
این بخشی از همان دروازه نفوذی است که موجب شد رهبر انقلاب جمله مشهور « فضای مجازی به اندازه انقلاب اسلامی اهمیت دارد» را بیان کنند. تعمیق در پروژه مذکور مشخص می‌کند، چگونه از دست رفتن حاکمیت جمهوری اسلامی در فضای سایبر می‌تواند منجر به از دست رفتن تمامیت نظام در فضای حقیقی شود و بحران‌های اقتصادی گسترده‌ای در زندگی مردم ایجاد کند. بی‌شک دستکاری بازار از مسیر تکنولوژی‌های نوین و تهدید حوزه اشتغال مردمی مخاطرات سنگینی را به مردم و کشور تحمیل می‌کند. چه کسی می‌تواند قول دهد، گروگان گیری معیشت، اشتغال و درآمدهای مردم به سرخوردگی جامعه و فروپاشی از درون منجر نشود؟ این وظیفه حاکمیت است که از مردم در برابر جدی‌ترین کارشکنی‌های اقتصادی احتمالی با هدف ایجاد تغییرات سیاسی حمایت و دفاع کند.
 انقلاب اسلامی با پردامنه‌ترین و پیچیده‌ترین حمله ساختاری به ارکان اقتصادی، اجتماعی و سیاسی خود پس از انقلاب مواجه است، به همین جهت دشمن سعی دارد سطح این مبارزه را در حد و اندازه «درگیری‌های حزبی» تقلیل داده تا میزان خسارات وارده را کنترل کند. فراموش نکنیم ما همگی اعم از دولت و ملت در کنار یکدیگر «محکوم» به هوشیاری هستیم و قطعا از کشف برنامه‌های آینده دشمن، صدمه نخواهیم دید. 
موافقین ۰ مخالفین ۰

معیت با صادقین

بسم الله الرحمن الرحیم

حجت‌الاسلام‌والمسلمین میرباقری

1394/08/10

معیت با صادقین

یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللّهَ وَ کُونُوا مَعَ الصّادِقینَ (توبه، 119)

در این آیه سفارش شده است که تقوای الهی داشته باشید و همچنین با صادقین باشید. بحث اول اینکه صادقین چه کسانی هستند؟ طبق آیه‌ی شریفه‌ی «مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن یَنتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا» (احزاب، 23) صادقین کسانی هستند که عهدهایشان را با خدا نقض نکردند. به ما گفته‌شده است که با صادقین که همان ائمه‌ی اطهار هستند، همراه باشید. اولاً باید توجه داشته باشیم که امام ما همیشه با ما هست. «وَ هُوَ مَعَکُمْ أَینَما کُنْتُمْ» (حدید، 4) او با ما هست که ما هستیم و اگر با ما نباشد ما هیچیم. این معیت قیّومیه است. یعنی نگهدار ماست. از طرف دیگر اینکه ما باید با خدا باشیم، به این معنا است که همراهی ما با خدای متعال به معنی همراهی ظلّی است. امام هم به این منظور که اسم اعظم الهی است همان رابطه را که ما نسبت به او داریم او نسبت به خدا دارد. با امام بودن یعنی سایه ی امام بودن. با امام بودن به این معنی نیست که امام یک نفر باشد و ما هم جدای از او یک نفر باشیم بلکه به معنای سایه ی امام بودن است.

اولین قدم در دوری از خدا، با خود بودن است، یعنی انسان خودش را فقط ببیند و هنگامی‌که از خودش فاصله بگیرد می‌تواند همیشه با خدا باشد تا زمانی که در خودش سیر می‌کند و غور می‌کند با خدا نیست. این معیت یک معیت جامع است. یعنی این گوه نیست که اگر می‌خواهیم با خدا باشیم فکر جایی، گوش جایی، رأیمان، قلبمان هرکدام جایی باشند، بلکه معیار ما و ترازوی ما باید امام باشد. کسی که باعقل خودش میزان می‌کند، اگر به خدا وصل باشد می‌تواند با خدا باشد.شیطان می‌گوید: قَالَ أَنَا خَیْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِی مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِینٍ (ص، 76) نمی گوید تو من را خلق نکردی بلکه او می‌گوید آتش که من از آن آفریدی و آدم را از خاک، بهتر است او باعقل خودش می‌سنجید و می‌گفت که آتش از خاک بهتر است درحالی‌که هر دو را مخلوق می‌داند ولی یکی را بر دیگری برتری می‌دهد. این ترازویی که برخی مانند شیطان انتخاب می‌کنند، ما را از امام جدا می‌کند. با امام بودن یعنی همه‌ی قوای انسان با خدا باشد، قلب، فکر، دل انسان همه با خدا باشد. یَا بنَ امیرِالمُؤمنین وَافِدًا اِلیکُم وَ قَلبی مُسَلِّمٌ لَکُم وَ تَابِعٌ و اَنَا لَکُم تَابِعٌ وَ نُصرَتی لَکُُم مُعَدةٌ حتّی یَحکُمَ اللهُ وَ هُوَ خَیرُ الحاکمین فَمَعَکُم مَعَکُم (زیارت حضرت ابوالفضل، مفاتیح‌الجنان) هنگامی نصرت الهی به انسان می‌رسد که قلب و ذهن انسان با خدا باشد. جمع مؤمنین باید شعاعی از امام باشند. همه‌ی عرصه‌های انسان باید فرع بر امام باشد، تابع امام باشد.

این معیت، معیت در سیر است. یعنی اگر در این سفر می‌خواهیم به مقصد برسیم باید با امام سیر کنیم. یعنی امام که می‌رود باید با امام حرکت کنیم. انسان اگر از خودش و همه‌ی نفسانیت خودش خالی باشد همه‌ی قوای او تحت تصرف امام قرار می‌گیرد. خود امام در رابطه با حضرت حق این‌گونه است. عین‌الله، جنب الله، اذن الله، یدالله و ... هست. جایی که در بیعت رضوان، با حضرت بیعت می‌کند قرآن می‌فرماید انما یبایعون الله. این بیع معنای حلول خدای متعال در مخلوق که نیست بلکه وجود مقدس در جایی است که «وَ ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لکِنَّ اللَّهَ رَمی» (انفال، 17) یعنی مخلوق به‌جایی می‌رسد که مخلوق که کاری انجام می‌دهد، گویا خود خدا کار انجام می‌دهد.

اگر ما هم با امام شدیم همه‌ی شئون ما در فرع با امام می‌شود. همین‌طوری که آن‌ها در یک مقامی هستند که خدا گوش و چشم آن‌ها است، ما هم می‌توانیم با امام باشیم که همه‌ی قوای ما هم خدا شود؛ ولی امام که نمی‌توانیم باشیم. این همراهی اگر همراهی تام شد می‌شویم شعاع امام.

اگر قلب انسان قلب سلیم شد شیعه می‌شود شعاع امام. «إِذْ جا رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ» (صافات، 84). اگر قلب انسان سلیم شد که هیچ‌چیزی غیر از امام در آن باشد قلب انسان تجلی‌گاه امام می‌شود. حجاب‌های وجود انسان را از او برداشته می‌شودو همراهی امام را متوجه می‌شود. اگر با همراه و هم‌سفر شد این هم‌سفری به‌جایی می‌رسد که حقایق صفات امام در انسان ظهور پیدا می‌کند.

این سیر چه آثار و برکاتی دارد؟

در کتاب کافی شریف، بابی به نام «ما فرض الله و رسوله من الکون ائمه» آمده است که در این مورد حدیثی آورده است:

النبی (صل الله علیه و آله): من أحبّ ان یحیا حیاة تشبه حیاة الأنبیاء، و یموت میتة تشبه میتة الشّهداء، و یسکن الجنان التی غرسها الرّحمان، فلیتولّ علیا، و لیوال ولیّه، و لیقتد بالائمّة من بعده، فإنّهم عترتی، خلقوا من طینتی.

پیامبر اکرم «صلی‌الله علیه و آله» هر کس خواستار آن باشد که همچون پیامبران زندگى کند، و همچون شهیدان از دنیا برود، و در باغ‌هایی ساکن شود که خداى رحمان آن‌ها را کاشته است، باید على و دوستان او را دوست بدارد، و به امامان پس از او اقتدا کند، که عترت من‌اند و از گل من آفریده‌شده‌اند

انبیای الهی از اصحاب المیمنه هم بالاتر هستند ازاین‌جهت که آن‌ها دارای روح‌القدس هستند که نه غفلت، سهو، خواب و ... بر آن‌ها عارض نمی‌شود. حیات انبیا، مانند حیات نفس نیست که فقط لذات و محرک‌های دنیای را بفهمد، بلکه روح‌القدس هم در آن‌ها هست. لذاست که هر روحی که در انسان به وجود می‌آید یک لذاتی برای او ایجاد می شودحیات حیوانی یا حیات دنیایی

موت شهدا این است که آن‌ها نمی‌میرند و موت آن‌ها به معنای مردن نیست بلکه حیات آن‌ها در دنیا به یک مقام بالاتری می‌رود. در دارالحیوان هم ما سطحی از حیات را داشته‌ایم و با دنیا سطح دیگری را درک می‌کنیم.

اگر انسان در دنیا باشد، فرقی نمی‌کند که رئیس‌جمهور آمریکا باشد و یا یک انسان دیگر بلکه او اهل لهو و لعب است. بازی گر است. انسان باید از دار دنیا بیرون آید و به دارالحیوان وارد شود.

کسی که در محیط دنیا باشد همه‌چیز او لهو و لعب است، مسجد هم می‌سازد و نماز می‌خواند لهو و لعب انجام داده است. کسانی که وارد دارالحیوان می شود خود این دار مقاماتی دارد. انسان در مدارجی سیر می‌کند. همه‌ی مدارج این دارالحیوان در دنیا تجلی نمی‌کند. همه‌ی مقامات امام در این دنیا تمام نمی‌شود اگر سیر می‌کردند مقامات امامان در این دنیا تمام می‌شد. پس باید به عالم دیگری وارد شویم که مقاماتی در آن هست و در بهشت هم همین‌گونه است.

 أَفَمَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَ اللّهِ کَمَن بَاء بِسَخْطٍ مِّنَ اللّهِ وَمَأْوَاهُ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِیرُ (آل عمران، 162) درجات امام همان درجات رضوان است..سیر ما در درجات سیر در وادی دارالحیوان و حیات امام است. انسان تا وقتی به آن نرسد نمی‌فهمد که چه در آن است.

پاداش اعمال

مزدی نقدتر از مزد خدا نداریم. هیچ‌چیزی نقدتر از بهشت نیست.

آیا واقعاً بهشت همین شجر و رودهایی که ما در این دنیا می‌بینیم هست؟ همین‌ها هست، ولی فقط این‌ها نیست. بهشت دیگری هم هست که نعمات بهشتی نشئت گرفته از اذکار انسان در این دنیا است. رحمت رحیمیه ی خدا که در ما ایجاد بهجت می‌کند وگرنه خود درخت مگر چه دارد که در ما ایجاد بهجت می‌کند. بلکه همه‌ی نعمات بهشت جلوه‌ی رحمت الهی هستند.

باغستانی که خود خدا فرموده است همان شجره طیبه است. آیه «أَلَم تَرَ کَیفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ أَصلُها ثابِتٌ وَفَرعُها فِی السَّماءِ» (ابراهیم، 24) سیر در ریشه های این شجره سیر در بهشت است.

ابا عبد الله (ع) یقول: قال رسول الله (ص): من اراد ان یحیی حیاتی، و یموت میتتی و یدخل جنه عدن التی غرسها الله ربی بیده، فلیتول علی بن ابی طالب و لیتول ولیه، و لیعاد عدوه، و لیسلم للاوصیاء من بعده،فانهم عترتی من لحمی و دمی، اعطاهم الله فهمی و علمی الی الله اشکو امر امتی، المنکرین لفضلهم القاطعین فیهم صلتی، و ایم الله لیقتلن ابنی لا انالهم الله شفاعتی.

 امام صادق علیه‌السلام از قول رسول خدا صلی‌الله علیه و آله می‌فرماید: کسی که خواهد زندگی و مرگش زندگی و مرگ من باشد و به بهشت برینی که پروردگارم به دست قدرت خود کاشته درآید باید پیروی علی بن ابیطالب کند و با دوستش دوستی و با دشمنش دشمنی نماید و نسبت به اوصیا پس از وی تسلیم باشد زیرا ایشان از خاندان من و از گوشت و خون من‌اند و خدا فهم و علم مرا به ایشان عطا فرموده است: به خدا شکایت می‌کنیم از حال آن امتم که فضیلت ایشان را منکر گشته، پیوند مرا با ایشان قطع کنند (رعایت قرابت آن‌ها را که اجر رسالت من است نکنند) به خدا سوگند که دو فرزندم را می‌کند خدا شفاعتم را به آن‌ها نرساند. (اصول کافی، جلد 1، صفحه 299)

یعنی همه‌ی عوالمش تجلی عوالم حضرت نبی اکرم باشد. یعنی آن روحی که در آن‌ها است شعاع روح نبی اکرم باشد. یعنی روحی که در او دمیده می‌شود تجلی نبی اکرم باشد، نه این حیات او حیات حیوانی باشد کهکما تأکل الانعام احساساتی که در او هست و فهمی که پیدا می‌کند همه و همه حیات نبی اکرم باشد. هنگامی هم که مرگ را می‌چشد موت نبی اکرم را می‌چشد.

الْقَبْرُ رَوْضَةٌ مِنْ رِیَاضِ الْجَنَّةِ، أَوْ حُفْرَةٌ مِنْ حُفَرِ النَّارِ

باغستانی که برای انسان قبر می‌شود همان حیات نبی اکرم است. آن جنت می‌شود عالم برزخ.

اگر با امام سیر کردیم، ما را از وسط دنیا عبور می‌دهند. ولی ذره‌ای به دنیا دل نمی‌بندید. بلکه مانند عبوری که از میان‌رود گذشتند ولی ذره‌ای از آب کف پای آن‌ها را تر نکرد. تنها راه همین همراهی است.

انسان باید در هجرت الله و سیر الی الله باشد:

من کان فینا باذلا مهجته و موطنا علی لقاء الله نفسه فلیرحل معنا"

آنکه خون قلبش را تنها برای ما بذل می‌کند و خود را با دیدار با خدا آرام کرده است

اگر انسان می‌خواهد در بیت التوحید باشد باید از باب آن وارد شود. این وادی وادی نیست که بگویید که من سیر می کنم و سرتان را پایین انداخته باشید بلکه باید از ائمه‌ی جور پرهیز کنید و سیر شما با امام باشد.

عن أبی جعفر علیه السلام قال: قال: لما نزلت هذه الآیة: " یوم ندعو کل اناس بإمامهم قال المسلمون: یا رسول الله ألست إمام الناس کلهم أجمعین؟ قال: فقال رسول الله صلى الله علیه وآله: أنا رسول الله إلى الناس أجمعین ولکن سیکون من بعدی أئمة على الناس من الله من أهل بیتی، یقومون فی الناس فیکذبون، ویظلهم أئمة الکفر والضلال وأشیاعهم، فمن والاهم، واتبعهم وصدقهم فهو منی ومعی وسیلقانی، ألا ومن ظلمهم وکذبهم فلیس منی ولا معی وأنا منه برئ

ما را به دو سمت خدا و آتش می‌خوانند؛ اینکه کدام را انتخاب کنیم به عهده‌ی خودمان است. کسی که ما را به نار دعوت می‌کنند درواقع ما را به خودش دعوت می‌کند.

یدعو بامامهم یعنی انسان ها در آنها هویتی ندارند بلکه امام امیرالمؤمنین با شیعیانشان خوانده می شوند و عنوانی از خودشان ندارند بلکه با امامشان صدا زده می شوند.

معیت امام به معنای تصدیق با امام و تبعیت از امام است. اینکه گفته می‌شود با صادقین باشید یعنی با کاذبینعن أبی جعفر علیه السلام قال: قال: لما نزلت هذه الآیة: " یوم ندعو کل اناس بإمامهم قال المسلمون: یا رسول الله ألست إمام الناس کلهم أجمعین؟ قال: فقال رسول الله صلى الله علیه وآله: أنا رسول الله إلى الناس أجمعین ولکن سیکون من بعدی أئمة على الناس من الله من أهل بیتی، یقومون فی الناس فیکذبون، ویظلهم أئمة الکفر والضلال وأشیاعهم، فمن والاهم، واتبعهم وصدقهم فهو منی ومعی وسیلقانی، ألا ومن ظلمهم وکذبهم فلیس منی ولا معی وأنا منه برئ

ما را به دو سمت خدا و آتش می‌خوانند؛ اینکه کدام را انتخاب کنیم به عهده‌ی خودمان است. کسی که ما را به نار دعوت می‌کنند درواقع ما را به خودش دعوت می‌کند.

یدعو بامامهم یعنی انسان ها در آنها هویتی ندارند بلکه امام امیرالمؤمنین با شیعیانشان خوانده می شوند و عنوانی از خودشان ندارند بلکه با امامشان صدا زده می شوند.

معیت امام به معنای تصدیق با امام و تبعیت از امام است. اینکه گفته می‌شود با صادقین باشید یعنی با کاذبین نباشد نمی‌شود انسان با دو امام باشد. «مَا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَیْنِ فِی جَوْفِهِ» (احزاب، 4)«لکِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیکُمُ الْإیمانَ وَ زَینَهُ فى قُلُوبِکُمْ وَ کَرَّهَ إِلَیکُمُ الْکُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْیان» (حجرات: 7)

ما که ایمان‌داریم یعنی امان را دوست داریم و ایمان را زیبا می‌بینیم و کفر را بالعکس

همه‌ی شئون حیات انسان باید با امام باشد نمی‌شود بخشی از حیات ما از امام جدا باشد که در آن بخش‌ها با خودمان باشیم درحالی‌که با ائمه‌ی نار هستیم و نمی‌شود با خودمان باشیم و با ائمه‌ی نار نباشیم بلکه هرکجا پایمان را از این وادی بیرون گذاشتیم در نار هستیم.

این‌گونه نیست که ما فقط در وادی حیات فردی خود با امام باشیم بلکه در هر وادی اعم از اجتماعی هم باید با خدا باشیم. اگر در عرصه‌ی حیات اجتماعی خود از امام فاصله گرفتیم وارد حیات ضلال و کفر می‌شویم.

حجاب تمدن مدرن

یکی از حجاب‌های مهمی که بر حیات ما مانع شده است همین دنیا است. قراراست که ما از همین دنیا گذر کنیم و وارد عالم بهشت شویم. جنتی که قرار است ما به آن برسیم از همین دنیا شروع می‌شود. این حجاب که از دوران بعد از حضرت شروع‌شده است «وَاللَّیلِ إِذَا یغْشَی» (لیل، 1) این حجاب خیلی وقت‌ها در قالب یک شهوت بر ما ظاهر می‌شود و خیال می‌کنیم که این همان بهشت است. این تمدن بعد از رنسانس این تمدن این بی‌خودها که می‌گویند. خوب خدا تاکنون در تمدن شما نمرده است ولی در دنیای ما خدا مرده است. این حرف برخی از فیلسوفان غرب است. اگر یک تمدنی ولو به وسعت عالم یک گورستان بزرگ است و هیچ حیاتی ندارد این حیات حیات ضلال است.

اینکه در قیامت ما را با امامان صدا می‌زنند (یوم یدعوا بامامهم) با توجه به روایت «مَا أَعْدَدْتُ لَهَا مِنْ کَثِیرِ صَلاَةٍ، وَلاَ صَوْمٍ، وَلاَ صَدَقَةٍ وَلکِنِّی أُحِبُّ اللهَ وَرَسولَهُ. قَالَ: اَنْتَ مَعَ مَنْ أَحْبَبْتَ» محبت بالاترین معیت را می آورد. یعنی معیت شعاع محبوب است. کسی که به ادب حضور امام برسد

اخلاق

اخلاق یعنی حب امیرالمؤنین ما بقی همه باطل است.

وَ إِنَّک لَعَلی خُلُقٍ عَظِیمٍ (قلم، 4)

ما در کتب روایی باب اخلاق، به معنای وسیعی که در کتب اخلاق بیان‌شده است ما در روایات نداریم بلکه اصل ایمان و کفر است که از طینت المؤمن و طینت الکافر بحث می‌کنند. همه‌ی صفات حمیده شاخ و برگ ایمان است. به‌جای کتاب اخلاق گفته‌اند کتاب ایمان و الکفر

اخلاقی که به ایمان برمی‌گردد. «الحبُّ فی الله و البغضُ فی الله» مؤمن کسی است که حب و بغض او برای خدا باشد.کلمه‌ی امیان همان حضرت امیرالمؤمنین است. همه‌ی وجود ایشان حب الله است.

به هر یک از گروه‌های زیبایی و شکوفه‌هایی اعطا می‌شود که در دل هر یک از شکوفه‌ها فتنه‌ای خوابیده است. تطبیق این شکوفه‌های با تمدن مدرن می‌شود، همان آکادمی‌ها و پژوهشگاه‌های آن‌ها. اگر افق شما آن‌ها است، خوب شما از آن رزق ربک (و رزق ربک خیر و ابقی) محروم می‌شوید. ظهور که ان شا الله بیاید جنت الولایه را درک می‌کنیم. ما فعلا در این گروستان دنیا هبوط کرده‌ایم.

اصحاب سیدالشهدا صفاتی داشتند که به آن مقام رسیدند. در زیارت‌نامه‌هایشان هفده صفات برای آن‌ها ذکرشده است. اگر کسی می‌خواهد اهل صفات کریمه باشد باید شبیه اصحاب امام حسین باشد.

و صلی الله علی محمد و آل محمد

موافقین ۰ مخالفین ۰

پروسه نفوذ در جمعیت مقاوم


یکی از تجربه‌های به‌دست آمده از دوران حکومت اصلاح‌طلبان بر ایران - 76تا 84 - این است که چرخش ماهیتی و یا رفتاری نظام جمهوری اسلامی تنها از طریق سیطره «تغییرطلبان» بر قوای جمهوری اسلامی ایران تحقق نمی‌یابد و تا زمانی که یک جمعیت مومن عازم پای کار و فدایی نظام وجود داشته و در صحنه باشد، هر اقدامی ولو اینکه با اعمال حداکثر فشار بر نظام توأم باشد، به سرانجام نمی‌رسد. بر این اساس این نظریه در دستگاه‌های مطالعاتی و پژوهشی غرب مطرح شد که «رابطه موثر ولایت‌فقیه و توده‌های مقاوم، عامل اصلی بقاء جمهوری اسلامی است».
در جریان انتخابات دوم خرداد 76 و سپس انتخابات 29 بهمن 78، دو قوه مهم اجرایی و مقننه جمهوری اسلامی به‌دست کسانی افتاد که تعداد زیادی از آنان «نظام دینی» و «استقلال کشور» را قبول نداشتند و به‌طور آشکار علیه این دو وارد عمل شدند و کار را به جایی رساندند که از درون وزارت کشور دولت به ساماندهی آشوب‌های خیابانی می‌پرداختند و اکثریت نمایندگان مجلس به تحصن و شبهه‌پراکنی علیه اساس نظام دست زدند. در این مقطع، نظام در معرض آسیب جدی قرار گرفت و در واقع کار به جایی رسیده بود که مدیران نظام علیه نظام بپاخاسته بودند! شما هم حتما این عبارت که مربوط به همین دوران است را شنیده‌اید «مسئولین می‌خواهند نظام را ساقط کنند اما مردم نمی‌گذارند!»
در این مقطع و بخصوص زمانی که کار به جای باریک می‌کشید مردم به صحنه می‌آمدند که حضور میلیونی مردم در تظاهرات 23 آبان 76 - در واکنش به اهانت‌های آقای منتظری در روز 1‍3 رجب-  و نیز حضور میلیونی آنان در 23 تیرماه 87 - در واکنش به فتنه‌ای که در آن ایام علیه نظام به راه افتاده بود - از این نمونه به حساب می‌آیند. پیش از این و براساس آنچه در کشورهای دیگر وجود دارد، تصور غرب این بود که اگر قوه مجریه و قوه مقننه به‌طور همزمان از چارچوب حقوقی نظام خارج شوند و کارکرد مخالف خود را پیدا کنند، نظام جمهوری اسلامی سقوط می‌کند. در این نگرش فرض براین بود که انتخاب افرادی که با حاکمیت دینی و یا با استقلال ایران مخالف باشند یا درباره این دو که رکن نظام دینی محسوب می‌شوند، اهتمام لازم  را نداشته باشند، پس، آن اتفاق افتاده که توده‌های ایرانی به سطحی از تغییر در باورها و ارزش‌ها رسیده‌اند که چنین افرادی را انتخاب کرده‌اند بنابراین براساس این نگرش تحول در دو قوه مجریه و مقننه آخرین اتفاقی است که در تغییر نظام دینی روی می‌دهد.
تجربه دوم خرداد 76 و 29 بهمن 78 این باور آمریکایی‌ها را ابطال کرد و آنان را به این جمع‌بندی رساند که انتخابات در ایران رمز و راز خاص خود را دارد و آئینه تمام‌نمایی برای فهم شرایط اجتماعی ایران نیست. آنان در عین حال دریافتند که در جمهوری اسلامی ایران یک جمعیت بزرگ و موثر مدافع وجود دارد که وقتی نظام دینی، انقلاب اسلامی و رهبری آن به خطر می‌افتند، به صحنه می‌آیند و تا حل مسئله به نفع نظام، میدان را ترک نمی‌کنند. تغییر نگرش، به‌طور طبیعی آمریکایی‌ها را به تغییر در رفتار وادار کرده است اما نه به این معنا که از نظر آنان نفوذ در راس و بدنه قوه مجریه ایران را کنار گذاشته و یا انحراف در مجلس شورای اسلامی را کم‌اهمیت تلقی می‌کنند بلکه با توجه به اهمیت و تاثیر نفوذ در ریاست‌جمهوری و مجلس حتما بر شدت تلاش‌های خود می‌افزایند اما واقعیت این است که آنان به این حلقه مفقوده در توده مردم نیز توجه دارند و بیش از نفوذ در دو قوه مجریه و مقننه ایران به نفوذ در «جمعیت مقاوم» چشم دوخته‌اند.
جمعیت مقاوم یا به قول آمریکایی‌ها «توده‌ مقاوم» همان جمعیتی هستند که دلبستگی ویژه‌ای به نظام دینی و رویکردهای انقلابی داشته و به هیچ‌وجه تضعیف انقلاب اسلامی و رهبری آن را برنمی‌تابند. این گونه افراد در هر شهر و روستا و کوی و برزن حضور داشته و بسیاری از آنان به یک سازمان مردم‌نهاد نظیر بسیج، هیئت‌های مذهبی، حلقه‌های تبلیغی روحانیت، انجمن‌های اسلامی، سازمان‌های غیردولتی سیاسی، مسجدی‌ها یا شرکت‌کنندگان در حلقه‌های قرائت قرآن و... متصل بوده و از طریق  این سازمان‌ها اطلاعات مذهبی و سیاسی دریافت کرده و نسبت به بقیه اقشار جامعه به روزتر، فرهنگی‌تر و فعال‌تر می‌باشند و از سوی دیگر به دلیل همین ارتباطات شبه سازمانی، متشکل‌تر از بقیه مردم نیز هستند. عدد اینها در جمعیت کشور از چند ده میلیون نفر فراتر می‌رود و از این رو می‌توان گفت مردم در جمهوری اسلامی به نسبت سایر کشورها از تشخص و سازمان‌یافتگی بیشتری برخوردار می‌باشند. این جمعیت فعال مقاوم و متشکل، مشکل بزرگی در راه تغییر نظام دینی در ایران پدید آورده و اجازه تحقق اهداف و برنامه‌های آمریکا را نمی‌دهند. همین‌ها تاکنون چندین بحران سیاسی، اقتصادی، امنیتی، نظامی و فرهنگی را خنثی کرده و از جلوی پای نظام برداشته‌اند.
آمریکایی‌ها در پیگیری پروژه نفوذ به این سد رسیده و برای خنثی کردن آن به برنامه‌ریزی پرداخته‌اند که به مواردی از آن اشاره می‌شود:
آمریکایی‌ها در گام اول تلاش می‌کنند تا این جمعیت موثر دهها میلیونی باور کنند که رودرروی آنان نه فقط آمریکا و غرب و مرتجعین بلکه دهها میلیون شهروند ایرانی قرار گرفته‌اند و اینک این توده مقاوم در موضع اقلیت قرار دارد. غرب و بخصوص آمریکایی‌ها با برجسته‌سازی اشخاص و تیپ‌های مخالف نظام و با القاء بدبینی نسبت به نتایج انتخاباتی تلاش می‌کنند تا این نیروها که ستونهای انقلاب و نظام بر دوش آنان قرار دارد، حس در «اقلیت بودن» پیدا کنند. در این میان دشمن از بعضی چهره‌های داخلی بهره‌می‌برد تا این احساس جا بیفتد و حال آنکه اگر نیک بنگریم درمی‌یابیم که هیچ کاندیدایی در جمهوری اسلامی در روز انتخابات، اپوزیسیون نظام محسوب نمی‌شده تا آرایی که به نام او در صندوق‌ها ریخته شده، وجهه‌ای اپوزیسیونی داشته باشد.
گام دوم این است که آمریکایی‌ها از طریق واسطه‌ها به این جمع‌های متدین نزدیک شود و به آنان القا کند که شعارهای انقلابی و از جمله مبارزه‌طلبی در عرصه خارجی منسوخ شده‌اند و دیگر نه توده‌ها و نه مسئولان کشور این شعارها را باور ندارند. هدف دشمن این است که نیروی انقلابی مدافع نظام، دنباله‌گیری شعارهای انقلابی را بی‌فایده دیده و از آن دست بکشد و به امور فردی خودش بپردازد. اگر نگاهی به انبوه پیام‌هایی که از طریق شبکه‌های اجتماعی به خورد خلق‌الله داده می‌شود نگاهی بیاندازیم به هزاران پیام از این نوع برمی‌خوریم. 
گام سوم این است که دشمن این توده‌ مقاوم را تحریک کند تا به نام دفاع از ارزش‌ها و آرمانها در مواردی خاص به صحنه بیاید و اعتراض خود را بطور علنی بیان کند. این موارد خاص، مواردی هستند که از اهمیت درجه 2 یا 3 برخوردارند و زائیده وضعیتی هستند که مشکل درجه یک را باید در متن آن وضعیت جستجو کرد. دشمن در این میان از طریق واسطه‌ها به تحریک آن دسته از نیروهای «توده‌ مقاوم» دست می‌زند که از عمق تحلیلی کمتری برخوردارند و نوعا نمی‌توانند نقطه اصلی هدف را در میدان مواجهه انقلاب با دشمنانش درک نمایند. در این صحنه وقتی نیروی حزب‌اللهی در موضوعاتی با اهمیت درجه 2 به صحنه می‌آید و همه انرژی خود را صرف آنها می‌کند، عملا رو در روی بخش قابل توجهی از مردم قرار گرفته و در عمل آن معادله «اقلیت‌سازی نیروهای متدین مقاوم» شکل می‌گیرد. 
ضمن آنکه در این صحنه آن دسته از نیروهای متدین که از عمق تحلیلی کمتری برخوردارند به مرور و ناخواسته به «اپوزیسیون» نظام تبدیل می‌شوند. یعنی دشمن، گام به گام این‌ها را به نوعی خوارجی‌گری سوق می‌دهد. در این میان تشدید اختلافات در صفوف نیروهای حزب‌اللهی اولین و نزدیک‌ترین ثمره‌ای است که به دست دشمن می‌رسد!
در نقطه مقابل این رویکرد آمریکایی‌ها، توده‌ مقاوم انقلابی باید بداند که او مامور است تا از حقیقت‌های نابی به‌نام اسلام، انقلاب، نظام و رهبری حمایت کند و این حقیقت‌ها به گواهی خود انقلاب، موضوعاتی نیستند که فقط اقلیتی از ایرانیان مدافع آنها باشند. مخاطب حزب‌اللهی باید بداند که همیشه حساب انقلاب و انتخابات یکی نیستند گاهی نتایج انتخابات با نیازهای انقلاب تطبیق نمی‌کند اما این عدم انطباق به معنای مهجور شدن انقلاب نیست. انتخابات یک امر گذرا- و البته بسیار مهم- و انقلاب، اسلام و نظام یک امر پایدار هستند و قیاس یک امر گذرا با امر پایدار قیاس مع‌الفارق است.
موضوع دیگر این است که نیروی حزب‌اللهی باید میان صحنه‌ای که دفاع در آن دفاع از اصول ثابت انقلاب است و دفاع در صحنه‌ای که دفاع در آن، دفاع از منافع زودگذر است، تفاوت قایل باشد و اگر به هر دلیل در صحنه دفاع از منافع، از رقیب عقب افتاد، نباید آن را با صحنه دفاع از اصول نظام که اگر به رای گذاشته شود، همه در پای آن جانفشانی می‌کنند، جابجا کند. حضور یکپارچه مردم همدان در مراسم تشییع شهید همدانی یک نمونه از این موضوع به حساب می‌آید.
نیروهای کثیر مدافع نظام باید تحلیل دقیقی از صحنه‌هایی که رهبری معظم انقلاب در آنها هیچ مسامحه‌ای را برنمی‌تابند داشته باشند و نیز تحلیل روشنی از مواردی که ممکن است با وجود اهمیت زیاد به دلیل وجودی نبودن، استراتژیک نیستند ومداهنه در آنها با هدف حفظ موقعیت‌های مهم‌تر، ضربه‌ای به اصول و آرمانهای نظام وارد نمی‌کند، داشته باشد.
دشمن بخصوص پس از توافق برجام و به مدد نیروهایی که به نوعی دو قطبی تاکید ورزیده و در کنار سر دادن شعارهای مبتنی بر صلح و صفا با دشمن، نیروهای مظلوم حزب‌اللهی را به چوب و تیر تهمت می‌رانند، درصدد نفوذ در جامعه و دو شقه کردن آن و اقلیت‌نمایی دهها میلیون نیروی مخلص انقلابی است. این گردنه را دریابیم که اگر دریافتیم، هراسی از شرایط سیاسی پیش‌رو وجود ندارد.

سعدالله زارعی
موافقین ۰ مخالفین ۰

نفوز در مدیریت سایبری رد پای سرشاخه

کیهان بررسی می‌کند
اشاره:
دستگیری‌های اخیر نهادهای امنیتی کشورمان در راستای مبارزه با پروژه نفوذ آمریکا در ساختارهای اجتماعی و اقتصادی نظام هر چند تلاش شد از جانب لابی رسانه‌های خارجی با انواع برچسب‌ها تقلیل یابد اما حقیقت این است که پروژه مذکور به دلایل مختلف از توان تضمین آینده حاکمیت جمهوری اسلامی ایران و حفظ مولفه‌های ملی کشورمان برخوردار است. 
کنکاش در زوایای مختلف شبکه واحد عناصر نفوذی رخنه کرده در بخش‌های متنوعی همچون رسانه‌ها، حوزه مدیریت سایبر و چرخه اشتغال حکایت از آن دارد که آمریکا برنامه وسیعی برای دوره پسابرجام ایران در نظر گرفته است. 
بزرگی این پروژه به حدی است که تکمیل عملیات اجرایی آن در ایران حتی در بعد فراملی نیز تاثیرگذار بوده و به قول خود غربی‌ها، کلید تغییرات آینده خاورمیانه به نفع آمریکا و حامیان آن است. 
به همین جهت است که شرح و بسط ظریف و دقیق وظایف ساختاری و عملیاتی هر یک از عناصر نفوذی به دام افتاده، در بازسازی سازمانی نظام در دوره اقتدار و تثبیت قدرت فرامنطقه‌ای خود می‌تواند بسیار مهم ارزیابی شود. پس مهم است که بدانیم دقیقا نزار ذکا، افسر ارشد عملیاتی آژانس توسعه فراملی آمریکا در ایران به دنبال چه بود و چرا اوباما در نطق ماه گذشته خود می‌گوید:«مرگ بر آمریکا برای مردم ایران شغل ایجاد نمی‌کند(!)» 
همگی می‌دانیم که روزنه‌های نفوذ در مسیر نیازهای طبیعی جامعه از سوی قدرت خارجی گشوده می‌شود. با این احتساب خبردهی رئیس‌جمهور آمریکا از سرمایه‌گذاری بر چرخه اشتغال جامعه جوان و جویای کار ایرانی در کنار هجوم عوامل شناخته شده‌ای همچون نزار ذکا و مدیران ارشد گوگل و سایر غول‌های فناوری اطلاعات در کنار مدیران میدانی حوزه شبکه‌سازی اجتماعی همچون سیامک نمازی، به ایران می‌تواند در قالب یک نقشه بزرگ تحلیل گردد. هدف کیهان از سلسله گزارش‌های پیش رو، رمزگشایی از چنین پازل یکپارچه‌ای است که در نگاه اول ممکن است قطعات نفوذی به دام افتاده آن به نظر بدون ارتباط ارزیابی شوند هر چند برخی شاه ماهی‌ها را پیش از این افشا کرده بودیم.  با ما همراه باشید!
ذکا و تحولات خاورمیانه
بازداشت «نزار ذکا» تبعه لبنانی ساکن آمریکا در ایران پس از چند هفته سکوت رسانه‌ها و سیاستمداران خارجی سرانجام آشکار شد. 
پیش از این در کیهان آورده بودیم که مجموعه‌ای از کلان سرمایه‌داران عرب- آمریکایی منطقه از جمله ولید بن طلال سعودی، زاهی خوری و نزار ذکا لبنانی، از مدیران حامی همایش استعدادیابی کارآفرینی مبتنی بر وب، در ایران هستند و سرشاخه‌های داخلی در قالب «رهبران  جوان جهانی» یا «YGL»، نخبگان این عرصه را ذیل عنوان برگزیدگان «کنفرانس داخلی پل»، به خرج اسپانسرهای مذکور، برای هماهنگی بیشتر در حوزه «شبکه‌سازی اجتماعی» راهی کنفرانس «آی بریج» آمریکا و آلمان کرده‌اند. در این میان نام حمید بیگلری، کامران الهیان، پری نمازی و علی زواشکیانی به عنوان مدیران ملی- منطقه‌ای آی بریج را نیز فاش نمودیم که منجر به قول تعطیلی کنفرانس آتی بریج شد. اما این همه ماجرا نیست!
آنچه تاکنون مراکز امنیتی درخصوص اهمیت «نزار ذکا»، مهره منطقه‌ای آمریکا مطرح کرده‌اند بسیار اندک است و برای بسیاری هنوز دقیقا مشخص نیست رئیس سازمان فناوری اطلاعات و ارتباطات عرب به چه علت در همایش «نقش‌آفرینی زنان در توسعه پایدار» به دعوت معاونت زنان و خانواده ریاست جمهوری شرکت کرده بود و به چه دلیل بلافاصله پس از آن توسط دستگاه‌های امنیتی کشورمان دستگیر شد؟!
نزار ذکا دقیقا کیست؟
ذکا، مدیر منطقه‌ای «آژانس توسعه فراملی آمریکا» در حوزه غرب آسیا و شمال آفریقاست. همکاری وی با وزارت خارجه آمریکا از ابتدای سال 2005 به صورت رسمی آغاز شد؛ دقیقا زمانی که USAID تصمیم گرفت طرح «شبکه‌سازی اقتصادی- اجتماعی» را به عنوان «کلید تغییرات سیاسی» در خاورمیانه اجرایی کند. پایلوت یا طرح اولیه این پروژه مهم، بر اساس سند «AFP-G-00-05-00012-00» آژانس و سند          « E/ESCWA/ICTD/2005/2» سازمان ملل، در کشورهای مونته نگرو، گرجستان و لبنان از سال 2006 اجرایی شد. 
در مطالعات اولیه در سال 2005، «نزار ذکا» مدیر جوان برگزیده شبکه جهانی «YGL» و رئیس وقت «انجمن حرفه‌ای کامپیوتر لبنان» به همراه مدیران 3 سازمان مردم نهاد لبنانی دیگر، به عنوان مجری پروژه آژانس توسعه فراملی آمریکا انتخاب شدند. طرح به این شکل بود که در ذیل فعالیت برای ایجاد شبکه کارآفرینی مبتنی بر فن‌آوری در لبنان، اصول اجتماعی شهروندی سایبری در این کشور نیز از جانب اقلیت مذکور به عنوان مسیری طولانی اما نتیجه بخش برای دستیابی به تغییرات گسترده سیاسی، تبیین و نهادینه می شد. 
 هزینه طرح مذکور بنا به مستندات منتشر شده توسط USAID، توسط وزارت خارجه آمریکا، ولید بن طلال سعودی و سفارتخانه‌های خارجی بیروت از جمله هلند و انگلیس و آلمان تامین می شد. 
در سند آژانس دقیقا از عبارت «سازمان نفوذ» در توصیف پروژه مذکور استفاده شده و بر ارتباط‌گیری همزمان با ساختار اجتماعی غیردولتی و مدیران دولتی به منظور کنترل و حفظ توازن درون حاکمیتی تاکید شده است.  همچنین از سرمایه‌گذاری بر «جنسیت» به عنوان یکی از عوامل سرعت‌دهنده به تغییرات دموکراتیک و بنیادین نام برده شده است که نیازمند ظرفیت‌سازی دولتی و مهارت سازمانی در شبکه‌سازی است. 
با این احتساب حضور نزار ذکا در همایش مرتبط «اشتغال زنان» در شرایطی که بنا بر مستندات پیشین ارائه شده در کیهان، آژانس توسعه فراملی آمریکا و انگلیس و دولت‌های آلمان و هلند رسما بر پروژه «توانمندسازی اقتصادی» زنان مسلمان ایرانی و سایر جوامع زنانه خاورمیانه با هدف «غربی‌سازی خانواده ایرانی» و ایجاد شکاف میان «حاکمیت و ملت» سوار هستند، کاملا قابل توجیه خواهد بود. 
ذکا چگونه به ایران نفوذ کرد؟
پس از موفقیت نسبی طرح اولیه در گرجستان و لبنان و مونته نگرو، ذکا به عنوان مدیر شناخته شده جریان «کارآفرینی اقتصادی» و «شبکه‌سازی اجتماعی» در خاورمیانه، مامور به ارتباط‌گیری با وزارت ارتباطات کشورمان شد. وی از طریق «ن.ج»، مدیر ارشد سازمان فناوری اطلاعات ایران، به تهران راه یافت و نمونه ایرانی تشکیلات «اجمع» لبنان به عنوان بزرگ‌ترین حامی منطقه‌ای حاکمیت آمریکا بر اینترنت تحت عنوان «اینترنت آزاد» را ذیل «ساختار راهبری اینترنت پارسی‌زبانان» –IGF- راه‌اندازی کرد. ذکا پیش از این در مجموعه کنفرانس‌های «آینده راهبری اینترنت» در تونس و غیره با معاون مشارکتی خاتمی در تکفا، آشنا شده بود.
IGF مجری سیاست‌های جهانی به ثبت رسیده در اجلاس جهانی جامعه اطلاعاتی –WSIS- است. در این اجلاس که به «باشگاه بازنده‌های مدیریت جهانی اینترنت» مشهور است، مستعمره‌های مجازی آمریکا در حوزه سایبر، رسما خود را مقید به آرمان آمریکایی «اینترنت آزاد» معرفی می‌کنند. هر چند احتمالا به جز «ن.ج» و نزار ذکا و برخی مدیران عالی‌رتبه دیگر، هیچ یک از شرکای داخلی از برنامه آینده این تشکیلات نوپدید مطلع نبوده‌اند. در بخش وظایف IGF ذکر شده : «ارزیابی و پیشبرد مستمر اصول WSIS در فرآیند راهبری اینترنت! و در بخش توضیحات آمده است: «در حقیقت شکل‌گیری PersianIGF پاسخی به نیاز نادیده گرفته شده ذی‌نفعان اینترنتی فارسی‌زبانان برای دسترسی بهتر به منابع اطلاعاتی مربوط و متعاقب آن نقش‌آفرینی بیشتر در عرصه مباحثاتی است که در سطح جهانی در زمینه «آینده حاکمیت اینترنت» در جریان است و به مراحل حساس خود نزدیک می‌شود.»
 اهمیت آرمان مذکور زمانی مشخص می‌شود که بدانیم هدف آمریکا از ایجاد دنیای جدید سایبری، تعویض زمین بازی ابرقدرتی در دوره افول قدرت بود. به این ترتیب تلاش کشورهایی همچون چین، روسیه، آلمان، ایران و کوبا برای ایجاد زیرساخت‌های ملی و دستیابی به سهم خود از مدیریت و حاکمیت اینترنت جهانی خطرناک‌ترین پروژه تهدیدکننده تمامیت مجازی آمریکا در فضای سایبر است. 
اینجاست که شبکه‌سازی نزار ذکا به عنوان چهره‌ای که آشکارا خود را افسری آمریکایی و مقید به آرمان‌های سایبری این کشور همراه با تلاش ده ساله برای ریل گذاری تغییرات سیاسی و اجتماعی در منطقه غرب آسیا به منظور تامین اهداف ایالات متحده می داند، با همکاری برخی مدیران مشهور حوزه ارتباطات کشور، مشکوک می‌نماید. 
هیفوس و نزار ذکا
در همین زمان بود که شاخه هلندی هیفوس به عنوان مدیر ایجاد تغییرات سیاسی در جامعه ایران و رابط مدیران شبکه سازی اجتماعی در فتنه 88، با اطلاع از تغییر بازی از فضای «تغییرات مستقیم اجتماعی« به» حوزه اقتصاد»، با همکاری نزار ذکا و گروه آمریکایی اجمع، وابسته به آژانس توسعه ملی آمریکا، گروه «اصل 19» را به  راه انداخت. گروه مذکور از سال 2010 فعالیت رسمی خود را با شعار «اینترنت آزاد» به مدیریت علی بانگی، عامل نزدیک به نزار ذکا با ایجاد فیلترشکن‌های فری گیت، تور، سایفون، هفت خوان، تانل بر، لنترن و هاتسپات شیلد آغاز کرد. مدیر اصل 19، رسما در گفت‌وگو با سایت ضدانقلاب خودنویس، شورای عالی فضای مجازی و دولت ایران را دشمن خطاب کرد که امنیت کاربران اینترنت در ایران را مختل کرده است! این در حالی است که بزرگ‌ترین پروژه‌های «کنترل اینترنتی شهروندان» در کشورهای مختلف جهانی تحت کنترل و مدیریت دولت آمریکا است و به همین دلیل ابرقدرت‌های جهانی، زیرساخت‌های اطلاعاتی جامعه خود را با هدف حفاظت از کاربران ملی، از فضای سایبری تحت حاکمیت آمریکا جدا کرده اند!
کارشکنی اقتصادی به هزینه غول‌ها
از حامیان مهم تشکیلات مشترک ذکا در لبنان و ایران می‌تواند به دولت‌های آمریکا، هلند و کانادا  اشاره کرد. در بخش بین‌المللی نیز غول‌های فناوری اطلاعات همچون گوگل، مایکروسافت، اینتل، خانه آزادی، بنیاد فورد، بنیاد نیوآمریکا، بنیاد برادران راکفلر و غیره از حامیان رسمی طرح «کارآفرینی اقتصادی مبتنی بر فن‌آوری نت» با هدف ایجاد تغییرات سیاسی و حاکمیتی در خاورمیانه به شمار می‌روند. در حقیقت بانیان سرمایه‌داری با توجه به تغییر شرایط اجتماعی خاورمیانه تصمیم گرفته‌اند با استفاده از نیاز جوامع هدف به «اشتغال»، چرخه کارآفرینی ملی را در دست خود گرفته و به واسطه آن با ایجاد شوک به «مولفه‌های اقتصادی معیشت مردم» به ایجاد تغییرات سیاسی در جوامع هدف بپردازند. 
اصل 19 پیش از این نیز طرح «روحانی سنج» را با هدف دغدغه‌سازی برای دولت یازدهم در حوزه‌‌های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی موردپسند آمریکا و اروپا، همراه با پایش عملکرد رئیس‌جمهور کشورمان  در زمینه وعده‌های انتخاباتی به راه انداخته بود. 
اصل 19 با همکاری مدیران وزارت خارجه آمریکا از جمله آلن ایر، اسکات کارپنتر، رویا سلیمانیان و اریک اشمیت از گوگل، احمد شهید و برخی مدیران اندیشکده‌های ضدامنیتی همچون نایاک و وودرو ویلسون «گفت‌وگوهای سایبری ایران» را با محوریت نقش «استارتاپ ویکند گوگل» در ایجاد تغییرات سیاسی ماندگار در ایران، برگزار کرده بود. 
همایش دولتی با مشارکت 
آژانس توسعه آمریکا؟!
میزان ارتباط ساختاری «ن.ج» مدیر ارشد وزارت ارتباطات با «نزار ذکا» در اجرای پروژه‌های وزارت خارجه آمریکا در حوزه اینترنت در ایران به حدی زیاد است که وی پیش از این «همایش هفته ارتباطات پارسی زبانان» را با همکاری «اجمع آمریکا» برگزار کرد! به این ترتیب اعراب به رهبری کشوری همچون لبنان که در حوزه راهبری اینترنت جهانی «مستعمره مجازی» تمام عیار آمریکا محسوب می‌شود در سطوح عالی مدیریتی وزارت ارتباطات ایران نفوذ یافته و برنامه‌های وزارت خارجه آمریکا را با همکاری داخلی‌ها پیش می‌برد! 
قابل ذکر است که اولین دوره «استارت آپ ایرانی» با عنوان «چالش نوآورانه» ذیل همایش مشترک اجمع و سازمان فن‌آوری اطلاعات با مدیریت مستقیم دستیار نزار ذکا، در ایران برگزار شد و پس از آن بود که گوگل و مایکروسافت و کوکاکولا رسما به ساختارسازی و در دست گرفتن شبکه اشتغال در ایران با چراغ سبز مدیران ایرانی اقدام کردند. 
میزبانان داخلی شبکه نفوذ!
گفتنی است «ن.ج» به حکم وزیر ارتباطات مدیریت راه‌اندازی و مطالعات و اجرای طرح مهم «شبکه ملی اطلاعات» را برعهده دارد که بنابر اعلام رسمی وزیر ارتباطات طرح مذکور را تا اینجای کار پس از چند سال کارشکنی در وظایف شورای عالی فضای مجازی به 12 شرکت مشاور خارجی واگذار کرده است! همچنین وی تاکنون موفق شده است با نفوذ در ارکان وزارت ارتباطات، علاوه بر متوقف کردن هر گونه تلاش حاکمیتی برای تامین زیرساخت‌های بومی، دولت را مجاب به نقش‌آفرینی در باشگاه بازنده‌های سایبری «WSIS» و اجرای فرامین بین‌المللی به جای تلاش برای طلب کردن سهم ایران از حاکمیت اینترنت نماید. نیروهای مورد وثوق «ن.ج»، مدیر حزب منحله مشارکت، هم اکنون برخی از پست‌های کلیدی مرکز ملی فضای مجازی را پس از تغییر دبیر شورا از آن خود کرده‌اند و مهم‌ترین طرح ملی اعمال حاکمیت جمهوری اسلامی در فضای مجازی هم اکنون در اختیار مدیران غول‌های فناوری ارتباطات خارجی قرار گرفته است. 
نکته جالب توجه اینجاست که بنا بر گزارش رسمی منتشر شده در سایت فارسی تشکیلات ذکا- اجمع- و اصل 19، به نام «Igmena»، بنا است تهران میزبان همایشی «MENOG» در آذرماه امسال با موضوع «راهبری و بهره‌برداری از شبکه اینترنت در خاورمیانه» با مدیریت مشترک سازمان فن‌آوری اطلاعات ایران و تشکیلات نزار ذکا در آذر 94 باشد!
اوباما برای ایران کارآفرینی می کند!
اهمیت این شبکه زمانی مشخص می‌شود که بدانیم اوباما چند هفته قبل‌تر در سخنرانی خطاب به ملت ایران گفت: «مرگ بر آمریکا برای ایرانیان شغل ایجاد نمی‌کند(!)»
پس بنا بر مستندات ارائه شده تیتر نشریه تایم با عنوان «تغییرات ایران در 2025» ذیل عکس یک بانوی ایرانی، با توجه به فعالیت جدی و شدید شبکه «مدیریت حلقه اشتغال» در ایران و به دنبال آن ایجاد تغییرات سیاسی و اجتماعی پیرامونی به واسطه برقراری ارتباط سازمانی رسمی با ملت و مدیران ایرانی قابل تعبیر خواهد بود. 
به این ترتیب انتظار می‌رود، نهادهای اطلاعاتی کشور، پس از دستگیری مهره عملیاتی وزارت خارجه آمریکا در پروژه فتح سایبری ایران، مدیران نفوذی داخلی را از قلم نیانداخته و شبکه کارآفرینی اقتصادی با هدف ایجاد تغییرات سیاسی- اجتماعی در ایران را از ید اختیار عوامل شیطان بزرگ خارج سازند.
موافقین ۰ مخالفین ۰