طلیعه پیچیدن عطر ولایت و عدالت در گیتی

آهی است ز شوق از دل مولا برخاست

گوگل چگونه آینده را پیش بینی می‌کند؟

سرویس اجتماعی
اشاره:
هفته پیش در گزارش «پروژه مشترک وزارت خارجه آمریکا و گوگل برای انتخابات ایران» مجموعه‌ای از اطلاعات منتشر شده در رسانه‌های مشهور آمریکایی درخصوص روابط آشکار و بخش‌هایی از ارتباطات پنهانی افشا شده وزارت خارجه آمریکا و گوگل را به خوانندگان گرامی کیهان تقدیم کردیم. از مدیران مشترک «سیا» و گوگل نوشتیم و پروژه «دیپلماسی دیجیتال» وزارت خارجه آمریکا که در دوره هیلاری کلینتون، با همکاری مشترک دولت ایالات متحده و مجموعه‌ای از مدیران غول‌های بزرگ سیلیکون ولی- دره فناوری‌های نوین- آغاز شد را تشریح نمودیم. همچنین با ذکر مستندات کاملا آمریکایی، بدون تحلیل و اعمال نظر، اطلاعات پیرامون اهداف پشت پرده این همکاری، شامل «بازمهندسی اجتماعی جوامع غرب آسیا و شمال آفریقا» با «ایجاد حلقه‌های کسب و کار فناورانه» به منظور تاثیرگذاری و مدیریت نخبگان  عمدتا جوامع مسلمان هدف را ارائه کردیم. امروز تلاش می‌کنیم با ذکر مستنداتی جدید به سوالات شهروندان جامعه ایرانی پاسخ دهیم... چرا در جهان امروز نمی‌توان به گوگل، اپل و سایر کلان شرکت‌های فناورانه اعتماد کرد؟ چرا جهان سایبر تا این اندازه مورد علاقه سازمان‌های جاسوسی است؟ پشت پرده نهضت آمریکایی «جمع آوری هوشمند اطلاعات» همه شهروندان سایبری دنیا چیست؟ ارزش اطلاعات معمولی ما در چیست که غول‌هایی مثل گوگل را ترغیب به ارائه خدمات رایگان مادام العمر به همه شهروندان فضای مجازی با هدف بهره‌مندی از چنین گنجی کرده است؟ 
لطیفه‌ای به نام «حریم خصوصی»!
5 سال پیش روزنامه واشنگتن‌پست گزارشی منتشر کرد که در آن مدعی شد، براساس تحقیقات انجام شده در ایالات متحده برخی شرکت‌های بزرگ در این کشور به صورت انحصاری در حال جاسوسی از شهروندان و جمع‌آوری اطلاعات شخصی آنان هستند.
این روزنامه در گزارش خود اعلام کرد که براساس این تحقیقات 1931 شرکت به صورت قراردادی در حال انجام این گونه اقدامات هستند که در میان آنها نام «گوگل» به عنوان غول جستجوگر اینترنتی در جهان به چشم می‌خورد.
بر همین اساس "گروه مدافعان حقوق مصرف‌کننده در آمریکا کمپین جمع‌آوری امضاء از نمایندگان کنگره را آغاز کرد تا از شرکت گوگل تحقیقاتی با هدف «نقض حریم شخصی» به عمل آید. این گروه با ارسال نامه‌ای به هنری واکسمن رئیس کمیسیون تجارت و انرژی در کنگره و جو بارتون، از اعضای عالی‌رتبه این کمیسیون خواستار استماع دعوی مدافعان حقوق مصرف کننده، از سوی کنگره شد. 
بر اساس گزارش واشنگتن‌ پست مشخص شد که گوگل قرارداد محرمانه و طبقه‌بندی شده‌ای را با دولت آمریکا به امضا رسانده تا براساس آن اطلاعات جستجو و مکانی- جغرافیایی کاربران را در اختیار دولت قرار دهد.
بخشی از اطلاعات فاش شده کاخ سفید نشان می‌دهد هیئت رئیسه گوگل جلسات متعددی را با مقامات شورای عالی امنیت ملی آمریکا و با دستور جلسه‌هایی افشا نشده، برگزار کرده‌اند. نهایتا مشخص شد گوگل در بسیاری از موارد تلاش‌هایی برای جمع‌آوری اطلاعات شهروندان آمریکایی با استفاده از «شبکه‌های بی‌سیم» – وای فای- داشته که البته آن را «غیرعمدی» دانسته است!
جاسوسی دولتی؛ از بوش تا اوباما!
گروه آمریکایی«مدافعان حقوق مصرف‌کننده» همچنین اعلام کرد که بررسی اسناد کاخ سفید نشان می‌دهد که آلن دیویدسون، «مدیر سیاست عمومی و روابط دولتی گوگل» بارها با مقامات شورای عالی امنیت ملی دیدار داشته است که یکی از آنها با حضور مایک مک‌فائول «مسئول ویژه در امور روابط با روسیه» بوده است و دیگر جلسه با دانیل شاپیرو، «مسئول ویژه امور خاورمیانه» برگزار شده است. شاپیرو یهودی، دیپلمات برجسته عضو تیم انتخاباتی اوباما در سال 2008 بود و هم اکنون سفیر آمریکا در سرزمین‌های اشغالی فلسطین است.
این گروه همچنین با اعلام اینکه گزارش‌های بسیاری از همکاری گسترده گوگل با شورای عالی امنیت ملی آمریکا وجود دارد، تاکید کرد که شورای عالی امنیت ملی آمریکا مانند دوران بوش عمل می‌کند که در آن به‌طور غیرقانونی مکالمات خصوصی میلیون‌ها آمریکایی استراق سمع شده بود و در همان دوره توسط روزنامه آمریکایی یواس‌ای تودی افشا شد.
پرونده مذکور با تمدید رسمی «قانون شنود مکالمات و جاسوسی از شهروندان» توسط اوباما، مخدومه شد و به بهانه خطر حملات تروریستی و حفظ امنیت ملی آمریکا، جاسوسی از جهانیان حتی «شهروندان آمریکا» رسمی شد!
اما گوگل چگونه اطلاعات جمع آوری شده از چند میلیارد کاربر فضای مجازی را تحلیل می‌کند و اصلا جمع آوری اطلاعات جزئی و در ظاهر بی‌اهمیت زندگی خصوصی ما چه نفعی برای گوگل و سیا و آژانس امنیت ملی آمریکا دارد؟!  
جنگ افزار پیش بینی آینده
Recorded Future  (آینده ضبط شده) یک شرکت نرم‌افزاری واقع در شهر کمبریج ایالت ماساچوست در آمریکا است که در حوزه اطلاعات وب و نیز «تحلیل‌های پیش‌بینانه» فعالیت می‌کند. این شرکت با استفاده از ابزاری به نام «موتور تحلیلی موقتی»  (Emporal Analytics Engine) ابزار پیش‌بینی و تحلیل را به متخصصین ارائه می‌کند تا آن‌ها بتوانند با بررسی منابع موجود در اینترنت و بازیافت، اندازه‌گیری و تصویرسازی اطلاعات، شبکه‌ها و الگوها را در گذشته، حال و آینده نشان دهند. نرم‌افزار این شرکت منابع را تحلیل نموده و «لینک‌هایی نامرئی» بین اسناد ایجاد می‌کند تا لینک‌هایی که آن‌ها را به یکدیگر پیوند می‌زند و نیز افراد، نهادها و وقایع مربوط به آن‌ها را شناسایی کند. این شرکت در سال 2008 و توسط فردی به نام کریستوفر آهلبرگ تشکیل شد و تا نوامبر 2011 دارای 20 کارمند بود. 
گوگل در ماه می 2010 و سازمان سیا از طریق شاخه‌های سرمایه‌گذاری خود یعنی «گوگل‌ ونچر» و این-کیو-تل (In-Q-Tel) که در گزارش قبلی کیهان مفصل در مورد آن نوشتیم، در این شرکت سرمایه‌گذاری کردند. هدف گوگل و سیا از سرمایه‌گذاری بر شرکت مذکور این است که با بررسی تمام اطلاعات موجود در اینترنت کشف کنند که «چه کسی، چه چیز را، کی، کجا و چرا انجام می‌دهد؟» پس با جمع آوری و تحلیل اطلاعات جزئی زندگی افراد می‌توان پیش بینی کرد که آنها در آینده چه رفتاری از خود نشان می‌دهند! حال تصور کنید تمرکز بر تک تک افراد جوامع، چه تصویر هیجان انگیزی از آینده کل یک ملت و کشور به دست یک دستگاه امنیتی –جاسوسی می‌دهد! «قدرت پیش بینی آینده» توانایی است که ارزش میلیون‌ها دلار سرمایه گذاری و تخلف از قوانین حقوق بشری و انواع بی‌اخلاقی‌ها را دارد! با چنین قدرتی می‌توان بر «انتخاب» مردم در جوامع هدف تاثیر گذاشت، آرمان‌های آنها را به صورت هوشمندانه دستکاری کرد و بر تاریخ دیگران با دست بردن در عوامل تربیتی تاثیرات شگرف گذاشت. 
بی شرمی گوگلی- آمریکایی!
حال حدس بزنید وقتی گوگل در بخش «آموزش حقوق شهروندی سایبری» از کاربران جهانی می‌خواهد برای «آزادی بیان» تلاش کنند و مقابل حاکمیت‌های ملی خود به اسم «حقوق بشر» بایستند تا مدیریت اینترنت در دست آمریکا باقی بماند، دقیقا منظورش چیست! حقیقت تلخ این است که ما در دنیایی خشن با ساز و کاری مضحک زندگی می‌کنیم. بزرگ‌ترین شرکت جاسوسی جهان، با پیشرفته‌ترین ابزارهای تحلیل آینده، خود را حامی «حقوق بشر» و «امین کاربران» معرفی می‌کند و تلاش دولت‌ها برای صیانت از مرزهای امنیت ملت خود را «نقض آزادی بیان» معرفی می‌کند! 
دقیقا به همین دلیل است که دولت‌های کشورهای توسعه یافته همچون چین و آلمان و ژاپن و روسیه و انگلیس پیش از همه فعالیت گوگل و اپل و مایکروسافت و سایر غول‌های جاسوسی ارائه‌دهنده خدمات رایگان سایبری را در کشورهای خود «محدود یا ممنوع» کردند و جایگزین‌های پرقدرت بومی را در اختیار شهروندان خود قرار دادند. ضعیف تر‌ها نیز بستر جامعه خود را در همایش‌های رسمی دولتی به جاسوسان و مجریان طرح‌های آمریکایی همچون «نزار ذکا» اجاره می‌دهند و برای نرم افزارهای خارجی رایگان «مزیت تراشی» می‌کنند. عقب مانده‌ها «شبکه ملی اطلاعات» را برخلاف همه کشورهای توسعه یافته، برابر «دولت الکترونیک» بر بستر اینترنت تعریف می‌کنند و در صیانت از حقوق رسمی شهروندان خود در جنگل سایبری جهان، تعلل می‌کنند!
البته Recorded Future اولین پروژه همکاری مشترک سیا و گوگل نبوده است. «این-کیو-تل» شاخه سرمایه‌گذاری سیا که در تکنولوژی‌های آتی و ثمرده تمرکز دارد در گذشته در شرکتی به نام «کی‌هول» (Keyhole)  سرمایه‌گذاری کرد. این شرکت نیز در سال 2004 توسط گوگل خریداری شد تا از آن به عنوان آغازی برای گوگل‌ ارث« Google Ear»  استفاده گردد.
NSA، سیا یا گوگل؟!
پس از حملات سایبری به گوگل در سال 2010 که ادعا می‌شود از جانب هکرهای چینی انجام گرفت، این شرکت تصمیم گرفت با عقد قراردادی با «آژانس امنیت ملی» -NSA- حفاظت سایبری در مقابل اینگونه حملات را به این سازمان جاسوسی واگذار نماید. این امر نگرانی‌های بسیاری در میان فعالین حمایت از حفظ حریم خصوصی در آمریکا برانگیخت به گونه‌ای که «مرکز اطلاعات حریم خصوصی الکترونیک» درخواست نمود، اطلاعات مرتبط با این قرارداد منتشر گردد.
با این حال، ریچارد لئون، قاضی دادگاه فدرال، اعلام نمود که هیچ کس حق ندارد بداند که آیا گوگل برای آژانس امنیت ملی جاسوسی می‌کند یا نه! وی گفت: «آژانس امنیت ملی آمریکا مجبور نیست که هیچ یک از فعالیت‌های سازمان یا هر نوع اطلاعات مرتبط با این فعالیت‌ها را منتشر نماید.» به این ترتیب هرگز مشخص نشد شرکت گوگل – محبوب‌ترین وب‌سایت جهان – وارد چه نوع معامله‌ای با آژانس امنیت ملی آمریکا شده است!
به جرأت می‌توان گفت که تمام نرم‌افزارها و خدمات ارائه شده توسط گوگل دارای عنصری از جاسوسی هستند. برای مثال بدیهی‌ترین مورد نقض حقوق کاربران می‌تواند این موضوع باشد که گوگل حساب‌های Gmail افراد را به صورت پیوسته مورد بررسی قرار می‌دهد تا با توجه به لغات و عبارات کلیدی مندرج در ایمیل‌های آن‌ها، تبلیغات ارائه شده برای حساب مذکور را هدفمند سازد. در نرم‌افزار وب‌گردی Google Chrome نیز در هنگام نصب یک شماره شناسایی (ID) تولید می‌نماید که تمام جستجوهای انجام شده توسط کاربر به نام ID مذکور ثبت می‌گردد. 
دویچه وله در گزارشی نوشت: پیش از این گوگل، با دور زدن تنظیمات حریم خصوصی آی فون و سافاری، مرورگر پیش فرض تجهیزات کمپانی اپل، تلاش کرد تا اطلاعاتی درباره عادات، علایق و رفتارهای کاربران در زمان وب گردی روی موبایل به دست آورد و از آن جهت که این کار طبیعتا بدون اطلاع رسانی و جلب رضایت کاربران انجام شد، موج گسترده‌ای از انتقادات و شکایات را روانه گوگل کرد، هر چند مثل همیشه نتیجه‌ای حقوقی در پی نداشت!
اموال ما در خدمت گوگل!
بر اساس تحقیق جدیدی که توسط سامی کامکار، تحلیلگر مسائل امنیتی انجام گرفته گوشی‌های اندرویدی در هر چند ثانیه یک‌بار موقعیت خود را شناسایی کرده و حداقل چند بار در هر ساعت این داده‌ها را به گوگل مخابره می‌نمایند. این گوشی‌ها همچنین نام، مکان و قدرت سیگنال هر نوع شبکه Wi-Fi نزدیک را نیز مخابره می‌کنند. شرکت گوگل تاکنون از ارائه توضیحی در مورد این اطلاعات امتناع کرده است اما می‌توان تصور کرد در جهان گوگل، هیچ مکانی برای پنهان شدن وجود ندارد و این از مخاطرات زندگی در دنیای جدیدی است که مجموعه‌ای از امکانات رایگان را صرفا برای نقض حریم شخصی زندگی انسانی در اختیار ما قرار می‌دهد. 
تاثیر مستقیم گوگل بر کاربران 
در چنین شرایطی آیا هیچ عاقلی از اجاره زیرساخت اطلاعاتی خود به چنین جاسوس خبره و پیشرفته‌ای استقبال می‌کند؟ یک لحظه بایستید و به گذشته خود خیره شوید...گوگل چقدر از زندگی شما می‌داند؟ او می‌داند شما در انتخابات پیش رو شرکت می‌کنید؟ کدام گزینه به سلیقه شما نزدیک است؟ می‌تواند بر جست‌جوهای اینترنتی شما تاثیر بگذارد و اطلاعات دریافتی تان را کنترل کند؟ گوگل حتی بر تصمیم‌سازی‌های شخصی زندگی ما نیز بسیار موثر است چرا که دوره جستجو در کتابخانه‌ها و دایره‌‌المعارف‌های حجیم و خاک گرفته به پایان رسیده است! فرض کنید شما یک خبرنگار، تاریخ نگار یا پژوهشگر محقق هستید...هم اکنون  عبارت «Iran»را در گوگل جستجو کنید تا دقیقا دریابید یک جستجوگر رایگان و ساده چگونه به تاریخ و تصور جهانیان از ما شکل می‌دهد! کمی جلوتر برویم...«Israel»را جستجو کنید... گوگل در سرویس‌های مختلف، قوانین پیچیده‌ای دارد که بسیار بعید است با ذهن معمولی بتوان از پس محاسبات پیچیده آن برآمد اما در برآیند کلی حدس زدن نظرات شخصی گوگل کار ساده‌ای است! به عبارت ساده‌تر گوگل یک «صهیونیست لیبرال» است که ارزش‌های مشخص و معلوم در فضای جهانی دارد و هیچ دلیلی برای سانسور گرایش‌های شخصی خود نمی‌بیند! 
صهیونیستی به نام گوگل
بسیاری از کارمندان و مدیران ارشد گوگل صهیونیست هستند و برخلاف بسیاری از ساکنین کشورهای جهان سومی و در حال توسعه که هیچ نگرانی از این موضوع ندارند، خدمت گوگل به اسرائیل و سازمان‌های جاسوسی به علت تسلط این شرکت بر تکنولوژی برتر، برای سایر شهروندان جهان مهم است. 
اولین کارمند گوگل و کارمندانی که بعدها در مراحل اولیه آغاز به کار شرکت استخدام شدند همگی یهودی بودند. کرگ سیلورشتاین اولین کارمندی بود که توسط لری پیج و سرگئی برین، مؤسسین گوگل، استخدام شد. اولین کارمند زن یهودی گوگل نیز سوزان ووجچیکی نام داشت که فضای اداری لازم برای آغاز فعالیت‌های تجاری گوگل را فراهم نمود. از آن پس سوزان معاون مدیریت تولید شرکت گوگل شد. آن ووجچیکی، خواهر کوچک‌تر سوزان و متخصص بیوتکنولوژی، در ماه می‌2007، طی یک «مراسم سنتی یهودی»به نوشته روزنامه هاآرتص، با سرگئی برین، رئیس گوگل، ازدواج نمود. بدین ترتیب همه چیز در داخل قبیله باقی ماند!
در اولین کریسمس به جای درخت کریسمس یک شمعدان در سالن شرکت قرار داده شد. چارلی آیرز، سرآشپز سابق گوگل، غذاهای سنتی یهودیان را تدارک می‌دید و شام عید پسح (عید یهودیان)را تبدیل به یکی از مراسم‌های سنتی شرکت کرده بود. به نظر برخی از آمریکایی‌ها، تمایل شرکت گوگل برای استخدام بهترین و درخشان‌ترین نخبگان دانشگاهی را نیز می‌توان یک سنت یهودی نامید. شاید بدین ترتیب عبارت «بد نباش!» نیز مفهومی یهودی باشد. این مفهوم که اشاره‌ای به شعار کابالیستی «احیای جهان» است نشان از تعهد شرکت برای انجام امور بشردوستانه دارد. البته لیست مذکور بسیار طولانی است و بحث کیهان بسیار عمیق‌تر از هویت یهودی مدیران ارشد گوگل است. 
در یک نظرسنجی انجام شده در آمریکا که ماه گذشته توسط شرکت  Survata  برگزار شد از مخاطبان خواسته شد نگرانی‌شان نسبت به دسترسی سازمان‌های مختلف به اطلاعات شخصی آنلاین خود را با ارقام بین صفر (عدم نگرانی) تا 10 (نگرانی شدید) اعلام کنند. جالب آن که نمره‌ای که کاربران به نگرانی از گوگل دادند (7/39) بود که از رتبه دریافتی سازمان امنیت ملی آمریکا (NSA) ، (7.06) بالاتر است و نشان‌دهنده آن است که آمریکایی‌ها نسبت به گوگل بیش از سازمان جاسوسی انگشت‌نمایی همچون NSA احساس خطر می‌کنند.
نتایج این نظرسنجی، مکمل افشاگری‌هایی است که در سال‌های اخیر توسط افرادی چون اسنودن و آسانژ انجام گرفته است. اسنودن که چند سال است با افشاگری‌هایش علیه اقدامات جاسوسی سازمان امنیت ملی آمریکا توجهات جهانی را به این سازمان جلب کرده، پیش از این گوگل و فیس بوک را به علت دسترسی آزاد به اطلاعات شخصی کاربران، دشمن حریم شخصی مردم قلمداد کرده بود.  
خدمت به دوستان اسرائیل
آسانژ هم که موسس سایت افشاگر ویکی‌لیکس است پیش‌تر گوگل را در حد سازمان امنیت ملی آمریکا خوانده و گفته بود گوگل با جمع‌آوری و فروش اطلاعات شخصی کاربران، ثروت هنگفتی به‌ دست آورده است. جالب اینجاست که در اطلاعات آشکار منتشر شده در  بخش ارتباط با کاربران گوگل، این شرکت رسما به این موضوع اعتراف می‌کند که همکاری‌های گسترده‌ای با دولت‌های برخی کشورهای همسو با لیبرال سرمایه داری دارد و مثلا اطلاعات نامطلوب مربوط به رهبران این جوامع و سازمان‌های اطلاعاتی و حوادث تاریخی منفی را «سانسور» می‌کند. اما طبیعتا هرگز چنین سانسوری به نفع کشورهای مستقلی همچون «ایران» صورت نخواهد گرفت و اتفاقا گوگل ترجیح می‌دهد مثلا به اعتراف خود با انفجار «بمب ویدیویی مرگ ندا آقا سلطان» در فضای سایبر، به سرنگونی و بدنامی حکومت مردمی کشورمان کمک کند. البته همیشه اقدامات تا این اندازه فاش نیست و تاثیرگذاری بر «تعاملات اطلاعاتی» و «جستجوهای کاربران» با هدف ایجاد تغییر در رای و نظر آنها مخاطرات کمتری در حوزه «اعتماد عمومی» به همراه خواهد داشت. با این احتساب می‌توان پیش بینی کرد گوگل در تحقیقات ما در مورد یک نامزد خاص انتخاباتی تاثیر گذاشته و به خواست مردم جهت دهد. شخصیتی را «محبوب» کرده و دیگری را «منفور و نامطلوب» جلوه دهد کما اینکه پیش از این نیز در انتخابات 88، دقیقا گوگل در موقعیت «اتخاذ موضع» ایستاد و اریک اشمیت مدیر این شرکت اعلام کرد: «ما نمی‌توانیم به ایران اجازه دهیم سهمی از مدیریت اینترنت جهانی داشته باشد(!)»
ترس کافی نیست!
پس اگر از گوگل نمی‌هراسیم و مطالبه‌ای جدی برای راه اندازی هر چه سریع‌تر «شبکه ملی اطلاعات» در کشورمان نداریم، اشکالی در کار است. اگر گمان می‌کنیم برای مقابله با غول بی‌قانون اینترنت نمی‌توان برنامه‌ای ملی و پیشرفته تبیین کرد و به اجرا درآورد نیز باید بدانیم که توانایی متخصصین ایرانی را دست‌کم گرفته‌ایم! ما نیز مثل آلمانی‌ها، انگلیسی‌ها، روس‌ها، چینی‌ها، برزیلی‌ها، هندی‌ها، هلندی‌ها و ترک‌ها می‌توانیم «زیرساخت ملی سایبری» داشته باشیم و مستعمره مجازی آمریکا نباشیم. فراموش نکنیم «اینترنت امن، حق مسلم ماست!» و هیچ دولتی حق ندارد تاریخ و آینده ما را با ابزارهای سایبری هوشمند دستکاری کند. 

موافقین ۰ مخالفین ۰

4 نکته درباره انتخابات

موافقین ۰ مخالفین ۰

آمریکا تست‌کرد /سپاه زهرچشم‌گرفت


ماجرای ورود دو قایق نظامی آمریکا به آب‌های سرزمینی ایران در خلیج‌فارس، با عذرخواهی واشنگتن و آزاد شدن 10 نظامی بازداشتی از سوی نیروی دریایی سپاه پایان یافت.

سرویس سیاسی-کیهان

لحظاتی از بامداد روز چهارشنبه 23 دی نگذشته بود که خبر بازداشت ده تفنگدار آمریکایی که به آب‌های سرزمینی ایران وارد شده بودند در رسانه‌های بین‌المللی منتشر شد.
ورود تفنگداران آمریکایی آن هم در شرایطی که چند روز دیگر برجام به احتمال زیاد اجرایی خواهد شد این گمانه را در افکار عمومی و رسانه‌های بین‌المللی ایجاد کرد که آمریکا به دنبال تست واکنش ایران است و بازداشت تفنگداران متجاوز آمریکایی نشان داد که جمهوری اسلامی در حفاظت و حراست از امنیت ملی و تمامیت ارضی و آب‌های سرزمینی خود تعارف نداشته و قاطعانه برخورد می‌کند. 
پاسخ قاطعانه ایران به متجاوزین، شیخ‌نشین‌های خلیج فارس را که این روزها به دنبال نشان دادن نمایش مقابل ایران هستند را  به این نتیجه خواهد رساند که آنها عددی محسوب نمی‌شوند و ایران پدرخوانده این شیخ‌نشین‌ها را تحقیر کرده است. 
گفتنی است بازداشت تفنگداران آمریکایی در شرایطی صورت گرفت که اوباما رئیس جمهور آمریکا در نطق سالیانه خود گفته بود که هیچ کس جرات برخورد و یا حمله به آمریکا را ندارد و دستگیری ملوانان آمریکایی آن هم همزمان با نطق اوباما به گفته سناتور تام کاتن آمریکا را تحقیر کرد. 
بازداشت ده تفنگدار آمریکایی 
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ١٠ نظامی متجاوز آمریکایی را که با دو فروند قایق به صورت غیرمجاز وارد آب‌های ایران در خلیج فارس شده بودند بازداشت کرد. هرکدام از قایق‌های آمریکایی مجهز به 3 مسلسل کالیبر 50 (یکی در جلوی شناور و دو تا در طرفین) بودند.
این دو شناور که به صورت غیرقانونی وارد آب‌های ایران در حوالی جزیره فارسی شده بودند، حدود ٢ کیلومتر در آب‌های کشورمان گشت‌زنی کردند که این اطلاعات برروی دستگاه جی‌پی‌اس آنها نیز ثبت بوده و هم اکنون در اختیار سپاه پاسداران است.
از 10 نظامی دستگیرشده، 9 نفر مرد و یک نفر زن بوده‌اند. آنها در شناورهای خود سلاح‌های نیمه سنگین همراه داشتند. 
بیانیه نیروی دریایی سپاه پس از بازداشت تفنگداران متجاوز 
در پی انتشار این خبر، روابط عمومی نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز در بیانیه‌ای، از توقیف دو فروند شناور رزمی آمریکایی و دستگیری سرنشینان آن توسط واحدهای شناوری رزمی این نیرو در خلیج فارس خبر داد.
روابط عمومی نیروی دریایی سپاه اعلام کرد: در ساعت 16:30 سه‌شنبه مورخ22 دی ماه 94 دو فروند شناور رزمی آمریکایی حامل ده تفنگدار مسلح که وارد آب‌های سرزمینی جمهوری اسلامی ایران در حوالی جزیره فارسی شده بودند، توسط واحدهای شناوری رزمی منطقه دوم نیروی دریایی سپاه توقیف و به جزیره فارسی منتقل شدند.
بنابراعلام روابط عمومی نیروی دریایی سپاه در هنگام توقیف این شناورها، ناوگروه هواپیما بر «ترومن» آمریکا در جنوب شرقی جزیره فارسی و در آب‌های بین‌المللی نزدیک محل توقیف شناور حضور داشته است.
همچنین نیروی دریایی سپاه اعلام کرده است در زمان توقیف شناورهای رزمی آمریکایی، ناوگروه هواپیمابر «شارل دوگل» فرانسه نیز در شمال شرقی جزیره فارسی در آب‌های بین‌المللی در حال گشت‌زنی بوده است.
روابط عمومی نیروی دریایی سپاه یادآور شد: سرنشینان شناورهای آمریکایی شامل 9 مرد و یک زن با برخورد اسلامی رزمندگان منطقه دوم دریایی سپاه در سلامت کامل در محل مناسبی مستقر شده‌اند. 
تحرکات ۴۰ دقیقه‌ای ناو هواپیمابر آمریکایی بعد از دستگیری تفنگداران   
سردار علی فدوی فرمانده نیروی دریایی سپاه با اشاره به دستگیری 10 نظامی آمریکایی در خلیج فارس توسط سپاه گفت : نیروی دریایی سپاه در منطقه خلیج فارس و تنگه هرمز استقرار کامل و همه جانبه و تسلط کامل بر همه آب‌های منطقه خلیج فارس و هرمز را دارد.
فدوی گفت: آب‌های سرزمینی هر کشور، آب‌هایی است که شناورها باید حضورشان در آنها با اطلاع و کسب اجازه قبلی باشد.
وی افزود: حضور آمریکایی‌ها در منطقه خلیج‌فارس و تنگه هرمز هیچ گاه بی‌ضرر نبوده و این 2 شناور که شامل 10 تفنگدار بودند در سه مایلی داخل آب‌های سرزمین جزیره فارسی قرار گرفته بودند و به دلیل عدم حرفه‌ای‌گری عملی، توسط رزمنده‌های ما در دریا توقیف و به جزیره فارسی منتقل شدند و مقاومت زیادی هم نشان ندادند.
فدوی تاکید کرد: اما بعد از آن، نیروی دریایی و ناو هواپیمابر آمریکایی حدود 40 دقیقه رفتار غیرحرفه‌ای و تحرکات هوایی و شناوری در منطقه داشت که برخلاف گفته‌های آمریکایی‌ها مبنی بر تامین آرامش در منطقه بود که با اقدام به موقع نیروهای سپاه آرامش به منطقه برگشت و تحت کنترل صددرصد ما قرار گرفت.
آغاز تحرکات دیپلماتیک؛ گفت‌وگوی کری
 با ظریف  
وی افزود: از همان ابتدای کار، تماس‌های دیپلماتیک برقرار بود و با آقای ظریف در تماس بودیم و او در جریان قضایا قرار داشت. آقای کری نیز با آقای ظریف تماس گرفته بود و درخواست آزادی داشته که آقای ظریف موضع قوی و محکمی گرفته و اعلام کرده که آنها در آب‌های سرزمینی ما بودند و باید عذرخواهی کنید.
تسلیم تفنگداران
 به اخطارهای پاسداران انقلاب
سردار رمضان شریف مسئول روابط عمومی کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز در گفت‌وگو با فارس با اشاره به دستگیری 10 نظامی آمریکایی توسط سپاه گفت: پس از نقض حریم دریایی ایران توسط این 2 شناور، نیروی دریایی سپاه با اقتدار وارد عمل شده و اخطار لازم به شناورهای آمریکایی داده شد و آنها به این هشدارها تمکین کردند. 
شریف تاکید کرد: هیچ درگیری در منطقه خلیج فارس رخ نداده و آنها به اخطار سپاه تمکین کردند، پس از بازرسی شناورهای آمریکایی مشخص شد که آنها علاوه بر تجهیزات فنی، سلاح‌های سبک و نیمه‌سنگین نیز به ‌همراه خود داشته‌اند. 
مسئول روابط عمومی کل سپاه گفت: قطعاً ایران بر سر منافع ملی ایران با کسی شوخی نداشته و تسامحی نیز نخواهد کرد؛ آنها مطئمن باشند که برخورد ما بر اساس رأفت اسلامی خواهد بود.
شریف تصریح کرد: قطعاً پس از انجام تحقیقات، اگر مشخص شود که کار آنها عمدی نبوده برخورد دیگری صورت خواهد گرفت اما اگر در تخلیه اطلاعاتی و گفت‌وگو با آنها مشخص شود که ورود آنها به‌منزله انجام کارهای اطلاعاتی و کارهای بی‌ربط بوده است، قطعاً مسئولان مربوطه اقدامات لازم را صورت خواهند داد.
پاسخ قاطع به برخورد متکبرانه 
همچنین به گزارش دانا، قاسمی سخنگوی نیروی دریایی سپاه در خصوص بازداشت 10 نظامی آمریکایی در روز سه‌شنبه در آب‌های سرزمینی ایران گفت: روز سه‌شنبه یگان‌های گشتی سپاه پاسداران در جزیره فارسی که به صورت روزانه فعالیت می‌کردند در شعاع آب‌های سرزمینی با دو شناور رزمی روبه رو می‌شوند که مشابه قایق‌های تند رو ایران اما با مقیاس بزرگ‌تری بودند.
مسئول روابط عمومی نیروی دریایی سپاه افزود: نیروهای گشتی ما به آنها فرصت بازگشت می‌دهند اما با توجه به برخورد متکبرانه آنها و اینکه در آب‌های سرزمینی ایران بودند و اجازه بازگشت به آن داده شده بود ولی نرفتند، با دستور سردار رزم جو  توقیف و بازداشت شدند.
قاسمی تصریح کرد: قایق‌های آمریکایی با نیروهای ما متکبرانه برخورد کرده و حتی ملوان خانم آنها اذعان می‌کند که ما فکر نمی‌کردیم ایران این قدر در این زمینه قوی باشد.
وی عنوان کرد:  افراد دستگیر شده برای بازجویی به جزیره فارسی منتقل شدند و  با توجه به اینکه احساس می‌شود قصد جاسوسی و بهره‌برداری اطلاعاتی داشتند بازجویی شدند. 
مسئول روابط عمومی نیروی دریایی سپاه اذعان کرد: با بررسی جی‌پی‌اس‌های آنها مشخص شد که آن در آب‌های ما بودند؛ این قایق‌ها ادوات جنگی را به صورت کامل با خود دارند و همچنین یک سری ادوات که مربوط به ساختار رزمی خودشان است همراه داشتند. 
تفنگداران پس از تعهد آزاد شدند
سپاه در اطلاعیه‌ای با اشاره به قطعیت غیر عمدی بودن ورود غیرقانونی و غیر مجاز شناورهای رزمی آمریکایی به آب‌های سرزمینی ایران در خلیج فارس، از رهاسازی تفنگداران دستگیر شده آمریکایی در آب‌های بین‌المللی خبر داد.
در بخشی از این اطلاعیه آمده است: در پی ورود غیرقانونی و غیرمجاز دو فروند شناور رزمی آمریکایی به آب‌های سرزمینی جمهوری اسلامی ایران در خلیج فارس و در حوالی جزیره فارسی در عصر روز سه‌شنبه مورخ 24 دی  این شناورها پس از تمکین اخطار شناورهای رزمی نیروی دریایی سپاه متوقف و سرنشینان آن که 9 تفنگدار مرد و یک تفنگدار زن بودند، دستگیر شدند.
این اطلاعیه افزوده است: همان گونه که در اطلاعیه‌های قبلی تصریح شده بود در هنگام توقیف این دو شناور رزمی، ناوگروه هواپیمابر «ترومن» آمریکا و ناوگروه هواپیمابر «شارل دو گل»  فرانسه در آب‌های بین‌المللی منطقه حضور داشته‌اند و همزمان ناو گروه هواپیمابر آمریکایی اقدام به تحرکات انفعالی و احساسی هوایی و دریایی نمود که با هوشمندی و مدیریت مقتدرانه نیروی دریایی سپاه کنترل و آرامش در منطقه تأمین شد.
در ادامه این اطلاعیه با بیان اینکه «در شناورهای آمریکایی‌ سلاح‌های سبک و نیمه‌سنگین وجود داشته است» تصریح شده است: پس از انتقال و استقرار تفنگداران دستگیر شده در محل پایگاه نیروی دریایی سپاه ، بررسی‌های لازم پیرامون چرایی و چگونگی ورود غیرقانونی آنان آغاز گردید و همزمان مقامات سیاسی آمریکا در تماس‌های مکرر با مقامات سیاسی کشورمان با غیرعمدی خواندن اقدام شناورهای رزمی خود، آزادی تفنگداران آمریکایی را درخواست کردند.
این اطلاعیه افزوده است: پس از بررسی‌های فنی و عملیاتی در تعامل با مراجع ذیصلاح سیاسی و امنیت ملی کشور و مشخص شدن سهوی و غیرعمدی بودن ورود شناورهای رزمی آمریکا به آب‌های جمهوری اسلامی ایران و عذرخواهی آنها؛ تصمیم به رهاسازی آنان گرفته شد.
این اطلاعیه با تأکید بر اینکه «آمریکایی‌ها متعهد شدند که دچار اشتباهات مجدد نشوند» آورده است: تفنگداران دریایی دستگیر شده با نظارت شناورهای رزمی نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آب‌های بین‌المللی رها شدند.
عذرخواهی ملوانان و دیپلمات‌های آمریکایی 
همچنین دریادار فدوی فرمانده نیروی دریایی سپاه گفت: بررسی‌ها، بازجویی‌ها و بررسی سیستم ناوبری آنها نشان داد که آنها غیرعمد و نادانسته وارد آبهای ایران شدند و در انتها هم خودشان و هم دیپلمات‌هایشان اشتباهشان را قبول کردند و متعهد شدند که آن را تکرار نکنند و مسئولین ما هم تصمیم به آزادسازی آنها گرفتند.
فدوی ادامه داد: آنها گفتند که می‌خواستند مسیر کویت به بحرین را طی کنند که مسافت زیادی است و هماهنگی مناسبی با ناوگروه خودشان نداشتند و قاعدتا نباید این مسافت زیاد را با این شناورها می‌رفتند. سیستمشان مشکل پیدا کرده و طی بازجویی‌ها این موضوع مشخص شد.
وی گفت: آنها تفنگداران جوانی بودند و یکی از آنها هم خانم بود که با آنها رفتار محترمانه‌ای شد.
آمریکا و نیروی دریایی آن مطمئن هستند در هیچ نبردی در خلیج فارس و تنگه هرمز با ایران برنده نخواهند شد و نتیجه آن نبرد انهدام و غرق شدن ناوهایشان خواهد بود اما در آن 40 دقیقه مشخص بود آمریکایی ها به لحاظ فشار روانی که به آنها وارد شده طوری انجام وظیفه نکردند که از یک نیروی حرفه‌ای و مسئولیت‌پذیر انتظار می‌رفت.
واکنش رسانه‌های بین‌المللی؛ ایران
 آمریکا را تحقیر کرد 
به دنبال دستگیری تفنگداران آمریکایی رسانه‌های بین‌المللی این رویداد را به صورتی گسترده پوشش دادند .
سی‌ان‌ان خبر دستگیری نظامیان آمریکایی را بازنشر داده و در مصاحبه‌ای با سناتور تام کاتن نوشت: «این نوع عمل خصمانه، غافلگیرکننده نبود. این همان چیزی است که دقیقا من و بسیاری دیگران به هنگام مذاکره اوباما با ایران بر سر برجام، پیش‌بینی کرده بودیم. اینکه ملوانان آمریکا در خلال سخنرانی سالانه اوباما بازداشت باشند. برای اوباما و آمریکا تحقیر‌آمیز است»
بلومبرگ هم در این راستا نوشت: «دقیقا ساعاتی قبل از سخنرانی سالانه رئیس جمهور آمریکا، گزارش‌هایی منتشر شد که ده ملوان آمریکایی توسط ایران بازداشت شدند. این امر ساعات اولیه سخنرانی سالانه را در معرض تحت‌الشعاع شدن قرار داده است.»
بلومبرگ همچنان مدعی شد: مقامات بلندپایه آمریکا سریعا بر مهار نگرانی‌ها بر سر این مسئله کار کردند و گفتند که آنها از دولت ایران اطمینان‌هایی دارند که ملوانان آمریکایی به سرعت آزاد خواهند شد و با آنها به خوبی رفتار خواهد شد. اما سؤال‌ها مبنی بر اینکه آنها تا چه زمانی بازداشت هستند و کی آزاد می‌شوند، انتقادهای جمهوری‌خواهان از سیاست خارجی آمریکا را برانگیخته است.»
دیلی تلگراف هم مدعی شد: «ایران ضمن کم اهمیت نشان دادن گزارشهای آزادی فوری ملوانان، از آمریکا به خاطر نقض حریم آبی ایران خواستار عذرخواهی شد.»
نیویورک تایمز هم در گزارشی نوشت: «آب‌هایی که در آنجا قایق‌های آمریکایی شناور بودند، یک موقعیت معمولی برای جمع‌آوری اطلاعات توسط آمریکا،  ایران و سایر کشورهای خلیج فارس است. نیروی دریایی ایران و آمریکا مکررا در آنجا با هم روبرو می‌شوند. دستگیری ملوانان در یک لحظه خاص و حساس در روابط ایران و آمریکا یعنی دقیقا چند روز قبل از اجرای رسمی برجام که قرار است آمریکا به موجب آن 100 میلیارد دلار از اموال بلوکه شده ایران را آزاد کند، اتفاق افتاد.»
واکنش شخصیت‌ها؛ آمریکا غلط می‌کند
 حاکمیت ایران را نقض کند
به دنبال دستگیری تفنگداران آمریکایی نمایندگان مجلس و شخصیت‌های سیاسی ضمن واکنش به این رویداد تاکید کردند؛ « آمریکا غلط می‌کند به حاکمیت ایران تعرض کند.»
اسماعیل کوثری عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی  در خصوص تجاوز سربازان آمریکایی به مرزهای آبی کشورمان اظهار داشت: آمریکا غلط کرده که به دنبال نقض حاکمیت کشورمان است و باید فورا عذرخواهی کند و بداند که ایران در مسائل امنیتی با هیچ کشوری شوخی ندارد.
منصور حقیقت‌پور نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس نیز گفت: حداقل کار آمریکایی‌ها به خاطر تجاوز به آبهای ایران عذرخواهی است.
وی ادامه داد: از اقدام سپاه برای دستگیری 10 نظامی آمریکایی در خلیج فارس قاطعانه اعلام حمایت می‌کنیم.
سیدحسین نقوی حسینی عضو کمیسیون سیاست خارجی مجلس نیز ضمن تقدیر از اقدام نیروی دریایی سپاه در دستگیری تفنگداران آمریکایی که به حریم آبی کشورمان وارد شدند، گفت: مجلس با تمام توان از نیروی دریایی سپاه و سایر نیروهای مسلح حمایت می‌کند.
موافقین ۰ مخالفین ۰

شجره طیبه و شجره خبیثه

رفتار سپاه با سربازان آمریکایی را با رفتار مزدوران آمریکا با فرزندان  انقلاب در سرتاسر جهان فاصله ی زمین تا آسمان میوه های دو شجره ی طیبه و خبیثه را تذکر میدهد 

موافقین ۰ مخالفین ۰

راز ماندگاری

بسم الله الرحمن الرحیم 

واعتصموا بحبل الله جمیعا ولاتفرقوا
موافقین ۰ مخالفین ۰

نفوذ

موافقین ۰ مخالفین ۰

باید دق کرد و مرد تا ملامت نشویم

بسم الله الرحمن الرحیم

شیعیان آن مرد الهی را کرور کرور قلم می کنند ما هنوز سرگرم بچه بازی های خودیم و حتی لحظه ایی حاضر نیستیم به آن فکر کنیم...

موافقین ۰ مخالفین ۰

خبرگان خط خمینی(ره)


خمینیّون! چه قدر انرژی در این عنوان نهفته است. و چه قدر این راه پیموده شده از سوی شیعیان مظلوم نیجریه و یمن و بحرین و لبنان و عراق، ادعای قرابت و پیوند با روح خدا خمینی عزیز(ره) را دقیق و سخت می‌کند. انگار روز قیامت است و میزان‌ها را برپا داشته‌اند تا هر کس خود به خود با آن سنجیده شود. فاصله میان ادعای «خمینی مال ماست» تا «ما پیروان و آزادشدگان خمینی هستیم»،  همان فاصله قریش با علی علیه‌السلام در ماجرای سقیفه است؛ و همان فاصله پیروان راستین ابراهیم علیه‌السلام با آنها که خواستند خلیل خدا را پشت قباله یهود یا نصاری بزنند  و به جای اینکه بگویند ابراهیمی هستند ادعا کردند ابراهیم، یهودی یا نصرانی است! اکنون پای ابتلا به میان آمده تا یکایک ما به بوته آزمون درآییم؛ شیخ‌باشی یا سید. «خمینیون» اکنون با استقامت خویش گریبان هر کدام از ما را که ادعایی داریم گرفته‌اند؛ «خبره» و نخبه شمایید یا ما؟. اگر هستید بسم‌الله!
ابراهیم، یهودی بود یا نصرانی؟! قرن‌ها بعد از ابراهیم حنیف، شماری عالم نماهای کاسب یهودی و مسیحی به مجادله و محاجّه برخاسته بودند تا ثابت کنند پیامبری که پیش از آنها بوده و به مقام خلیل‌اللهی نائل آمده، یهودی است یا نصرانی. «ای اهل کتاب چرا درباره ابراهیم محاجّه می‌کنید با آن که تورات و انجیل بعد از او نازل شده، آیا تعقل نمی‌کنید؟... ما کان ابراهیم یهودیا ولا نصرانیا ولکن کان حنیفا مسلما و ما کان من‌المشرکین. انّ اولی الناس بابراهیم لَلّذین اتّبعوه و هذا النبی و الذین آمنوا و الله ولیّ‌المومنین» (آیات 65 تا 68 سوره آل‌عمران). نزدیک‌ترین مردم به ابراهیم آنانند که پیروی او را می‌کنند و این پیامبر اسلام؛ نه آنها که راه خود را می‌روند و دنبال زدن قباله ابراهیم به نام خود هستند! مجادله مشابهی پس از ماجرای سقیفه پدید آمد و مهاجر و انصار بی‌اعتنا به ولایت منصوص امیرمومنان(ع)، بر سر جانشینی پیامبر(ص) مجادله می‌کردند که کدام سزاوارترند. قریشی‌ها گفتند ما نزدیک‌تریم چون از درخت رسالت و هم‌خون و نژاد پیامبریم. علی علیه‌السلام وقتی این محاجه را شنید فرمود «احتجّوا بالشجرة ً  و اضاعوا الثمرة ً . به درخت رسالت احتجاج کردند اما ثمره آن (ولایت) را ضایع و تباه ساختند».
شیخ ابراهیم الزکزاکی! شیخ باقر النمر! شیخ‌عیسی قاسم! شیخ‌علی سلمان!  و سیدحسن نصرالله - نواده راستین روح الله-! در روزگاری که از دو سو خط «استکبار»  و «التقاط و فتنه و نفاق» هم‌آهنگ  شده‌اند تا خط خمینی را «تخریب» یا «تحریف» کنند، شما چگونه زیر پرچم «خمینیون» قد برافراشتید و حجت‌ها و ترازهای بالا بلندی اقامه کردید که ادعا و لاف نسبت و نزدیکی و پیوند با  روح‌خدا  خمینی را به بوته سخت‌‌ترین آزمون‌ها می‌برد و نامردافکن است؟! خمینی حالا «خاطره» و «خیال» نیست که هر جور خواستی، پس و پیش و مقلوب روایت کنی. خمینی همچنان «خط» قابل شناسایی و تشخیص، و نشانه‌اش «خطر» در مقابل استکبار است. شاخص است آنجا که دوستی و جذب می‌کند و آنجا که دشمن می‌دارد و دست رد می‌زند. امام خمینی و خط او باید تحریف شود، چون نه تنها پس از 37 سال دشمنی تخریب نشده بلکه جلا پیدا کرده و در چهارگوشه عالم دل می‌برد. خمینی چون خط خطر کردن و گلاویز شدن با شیطان بزرگ و اسلام التقاطی و بهایی و حجتیه و بوسفیانی و لیبرالی و آمریکایی است، دشمنی‌برانگیز شده و مغضوب جباران و مستکبران قرار گرفته است. و چون سکه رایج و جذاب است، خاطره‌گو و  بدلی‌ساز و کلیددار دروغین هم پیدا می‌کند.
یک جایی هم آن جباران و این تحریف گران بخواهند یا نخواهند به هم می‌رسند تا طیف اول، دومی را تیمار و فربه کند- نظیر کاری که همین سال‌ها و هفته‌های اخیر بی‌بی‌سی و صدای آمریکا و گاردین و نیویورک تایمز و تایم و... برای جماعتی می‌کنند و ماجرای خبرگان آخرین آن است - و طیف دوم، عقده ناگشوده طیف اول، را بگشاید؛  مانند همین گزافه‌ها‌ که امام دنبال حذف شعار مرگ بر آمریکا بود و کاری به حجاب نداشت و قائل به جنگ فقر و غنا نبود و لابد شعارش نه غزه نه لبنان بود و ولایت‌فقیه را نقطه ضمانت و سلامت جمهوری اسلامی نمی‌دانست وقس علی هذا! انگاری امام - نعوذبالله- دنبال آن بود  که مثلا صورت و اسم جمهوری اسلامی باشد اما سیرت و باطن آن نباشد و بشود به نام نخست‌وزیر و نماینده امام، فضایی درست کرد که اوباش- شعبان بی‌مخ‌ها و پری‌بلنده و رمضان یخی‌های به روز شده- بتوانند شعار مرگ بر اصل ولایت فقیه سر دهند اما با این همه، شیخ کذا و مهندس فلان و سیدبهمان و مجمع روحانیون بیسار بلافند که خمینی مال ماست و نگران از بین رفتن خط امام بودیم که به نیابت از سیا و ام‌آی‌سیکس و موساد در سال 78 و 88 زدیم به خط!! طرف می‌گفت آقا ما سال‌ها پیش نفس را کشته‌ایم، منتها شب بود و نفس را در تاریکی کشتیم، صبح که از خواب پا شدیم دیدیم ای دل غافل، به جای نفس‌اماره نفس لوامه را کشته‌ایم، نفس مطمئنه هم که از بیخ نبود! یکی نیست به این جماعت بگوید سال 78 از دست‌تان در رفت و غفلت کردید و اشتباه شد؛ سال 1388 چرا تا اندک مجال فتنه‌انگیزی و آشوب فراهم شد، باز به رگ و اصل جاهلیت خویش برگشتید و زدید به خط؛ به خط معارضه با امام خمینی!؟ 
«شیخ» و «سید» در میان متدینان همواره عناوین محترمی بوده اما حالا در روزگار ما با به میان آمدن نام‌های بلندمرتبه‌ای چون سیدروح‌الله خمینی، سیدعلی خامنه‌ای، سیدحسن نصرالله، سیدعباس موسوی، شیخ‌راغب‌حرب، شیخ باقر نمر، شیخ عیسی قاسم و علی سلمان، و این آخری «شیخ ابراهیم الزکزاکی»، توقع از هر آن که این عنوان‌ها را به دوش ‌کشد بالا رفته است. دیگر از این پرسش نمی‌شود گریخت که سیدفلان یا شیخ بهمان- در هر منصب و موقعیتی هستی- چه قدر در تراز پیروی امام خمینی و امام خامنه‌ای ظاهر شده‌اید و چه قدر در خط ولایت و معارضه با استکبار و مظاهر طاغوتی آن هستید؟! اگر آن خط‌شکنان با همه وجود خویش به خط دشمن زده و کمر او را شکسته‌اند، باقی مدعیان همراهی در این مسیر چه می‌کنند؟ جهاد پیشکش. عتاب نهفته در آیه شریفه «و مالکم لاتقاتلون فی سبیل‌الله والمستضعفین من الرجال و النساء و الولدان الذین یقولون ربنا اخرجنا من هذه القریة  ً  الظالم اهلها...» را هم نمی‌شنوند!!  چه قدر غمگسار مجاهدانند؟!  آیا به همان سرعت چند ساعته‌ای که برای عملیات تروریستی پاریس بیانیه صادر کردند و موضع گرفتند و به خشم آمدند- یا در ماجرای قبلی نماینده به پاریس فرستادند- در ماجرای رقت‌بار و جانگداز نیجریه هم که چند برابر ماجرای پاریس شیعه مظلوم قتل‌عام شدند، تکانی به خود دادند و دست کم ابراز تأسف کردند و اعلام حمایت نمودند؛ اعتراض به کنار!؟ 
مردم ما، خواص و خبرگان را همین جاها شناسایی می‌کنند و به ثبت می‌رسانند که خمینیون و خبره‌های خط خمینی و خامنه‌ای چه کسانی هستند؛ امثال ابراهیم زکزاکی‌ها که با همه هزینه‌ها، تصویر خمینی و خامنه‌ای پرچم هویت آنان است و جمعیت شیعه را در پرجمعیت‌ترین کشور آفریفا و هفتمین کشور پرجمعیت آفریقا به 10 تا 15 میلیون نفر رسانده و تظاهرات باشکوه و میلیونی روز قدس را به راه می‌اندازند و برای امام حسین(ع) راهپیمایی اربعین می‌گیرند، یا آنان که حمایت از مسلمانان مظلوم را ماجراجویی خواندند و بستری فراهم ساختند تا حرمت‌شکنان از «نه غزه نه لبنان» هم عبور کنند و پنجه به عاشورای حسینی بکشند؟!  مردم ما چگونه باور می‌کنند فلان شیخ، نگران فلان سید منتسب به امام است در حالی که وقتی به خود امام و میراث از جان عزیزتر او (ولایت فقیه) جسارت شد، در جبهه مهاجمان قرار داشت نه مدافعان؟!
خانواده شیخ ابراهیم زکزاکی و 500 نفر از پیروان او را همچون خانواده و پیروان سیدعباس موسوی و شیخ راغب حرب قتل‌عام کرده‌اند به جرم اینکه عاشق خمینی هستند و برای این عشق هزینه می‌پردازند. خمینیّون تنها آنهایی هستند که مغضوب جبهه استکبار و تکفیرند و  هزینه می‌پردازند نه آنها که ملک عبدالله‌ها به نام «اخ» و برادر صدایشان می‌زنند و در «الجنادریه»ها  میزبانی‌شان را می‌کنند و بورسیه‌های فرزندانشان را می‌پردازند و با جبهه رسانه‌ای عبری و غربی و عربی در وقت لازم شارژ تبلیغاتی‌شان می‌کنند. همین روزها ببینید عناوین و تحلیل‌های از سر ذوق‌ بی‌بی‌سی و صدای آمریکا و گاردین و رویتر و آسوشیتدپرس و تایم به چه کسانی مدال میانه‌رو و معتدل اهدا می‌کند و به چه کسانی لقب افراطی و تندرو می‌دهد؟ یا اینکه چه اتفاقی می‌افتد نشریات غربی با استخدام برخی عناصر بدنام داخلی مدعی می‌شوند «سید]...[ و شیخ ]...[ میانه‌رو هستند اما معلوم نیست تندروها چه واکنشی به نامزدی آنها در انتخابات خبرگان نشان دهند. اصلاح‌طلبان می‌گویند تندروها میراث آیت‌الله خمینی را از زمان درگذشت او در سال 1989 دزدیده و انقلاب را منحرف کردند. سعید ]ل... عضو آشوب‌طلب کارگزاران و جذب شده سفارت انگلیس[ می‌گوید نامزدی ]...[  حرکت دیگری به سوی بازگشت به آرمان‌ها و اصول انقلاب و جلوگیری از افتادن ایران به دست الیگارشی نظامی-مالی سپاه پاسداران است»! و بی‌بی‌سی به قلم یک عضو پاریس‌نشین گروهک ملی-مذهبی تکمیل می‌کند « هر چند ]...[ کمتر در قامت یک بازیگر سیاسی ایفای نقش کرده اما می‌تواند نقش مهمی در مجلس خبرگان ایفا کند. تجلیل چندماه پیش ]...[ از او و علامه خواندن وی، نمایشگر وجهی از مناسبات نزدیک این دو است». یا گاردین بنویسد «سخنان اخیر  ]...[  درباره رهبری تابوشکنی است».
برای ناظران جالب توجه است که مدیر مسئول یک روزنامه غربگرا و زنجیره‌ای در مصاحبه با ایسنا ادعا کند «خبرگان، یک دستگاه فراجناحی است لذا همه دیدگاه‌های سیاسی باید در آن حضور داشته باشند؛ کسانی باید در این مجلس حضور پیدا کنند که به آرمان‌های  امام و انقلاب وفادار، و اهل مبارزه باشند»، در حالی که همین روزنامه در سر مقاله 24 مرداد 1394 با صراحت و وقاحت نوشت «اهمیت هاشمی در اعلام ختم دوره انقلاب است. او اولین دولت پسا انقلابی را تأسیس کرد و کسانی را که آمادگی روحی دوره جدید را نداشتند کنار گذاشت و شکاف تاریخی در انقلاب به وجود آورد. چه کسی جز او می‌توانست چنین صریح، ختم دوره‌ای و آغاز دوره‌ای جدید را اعلام کند. او با اسم رمز سازندگی، انقلابی دردل انقلاب سامان داد. از همین جا واگرایی آغاز شد. اهمیت او در ایجاد شکاف بین دو دوره است و نه در روانشناسی شخصیت سیاسی او».
شیخ ابراهیم زکزاکی که عکس سینه دریده از گلوله و صورت خون‌آلود او در محاصره دژخیمان وابسته به آل یهود و آل سعود قلب هر بیننده با وجدان و غیرت را به درد می‌آورد، به تأسی از امام حسین(ع) جریمه یک روح بزرگ را می‌پردازد؛ «روح که بزرگ شد، تن را به زحمت می‌اندازد. آن پیکری که سیصد زخم برمی‌دارد و زیر سم اسب‌ها لگدکوب می‌شود، جریمه یک روح بزرگ، جریمه یک حماسه، جریمه روح یک شهید را می‌پردازد». همه جا کربلا، همه جا نینواست. راست گفت «شیخ‌محمدمحمود توری» معاون شیخ زکزاکی که در جنایت اخیر به شهادت رسید؛ «جون غلام سیاه ماجرای کربلا، نشان بیعت آفریقا با امام حسین علیه‌السلام است». زکزاکی‌ها و توری‌ها آخرین حجت‌های خدا هستند که در نهایت مظلومیت، بشارت ظهور را می‌دهند. آنها گریبان هیچ یک از ما را رها نخواهند کرد، هرچند هیچ ادعا و توقعی نداشته باشند. منطق آنها همان است که سیدحسن نصرالله گفت. «لبیک یا حسین(ع) یعنی در معرکه حاضر باشی، هر چند تنها بمانی». اکنون همه جا کربلاست و دیگر گریزی از آن نخواهد بود؛  باید انتخاب کنی با حسین بمانی یا با یزید ببندی. اینجا بیطرف، با یزید است. ولعن‌الله امة  ً  سمعت بذلک فرضیت به.
به جرم عشق توام می‌کشند و غوغایی است
تو نیز بر لب بام آ که بس‌ تماشایی است

... المستغاث بک یا صاحب‌الزمان!
محمد ایمانی
موافقین ۰ مخالفین ۰

To the Youth in Western Countries

In the Name of God, the Beneficent, the Merciful

To the Youth in Western Countries

The bitter events brought about by blind terrorism in France have once again, moved me to speak to you young people. For me, it is unfortunate that such incidents would have to create the framework for a conversation, however the truth is that if painful matters do not create the grounds for finding solutions and mutual consultation, then the damage caused will be multiplied.

The pain of any human being anywhere in the world causes sorrow for a fellow human being. The sight of a child losing his life in the presence of his loved ones, a mother whose joy for her family turns into mourning, a husband who is rushing the lifeless body of his spouse to some place and the spectator who does not know whether he will be seeing the final scene of life- these are scenes that rouse the emotions and feelings of any human being. Anyone who has benefited from affection and humanity is affected and disturbed by witnessing these scenes- whether it occurs in France or in Palestine or Iraq or Lebanon or Syria.

I genuinely believe that it is only you youth who by learning the lessons of today’s hardship, have the power to discover new means for building the future.

Without a doubt, the one-and-a-half billion Muslims also have these feelings and abhor and are revolted by the perpetrators and those responsible for these calamities. The issue, however, is that if today’s pain is not used to build a better and safer future, then it will just turn into bitter and fruitless memories. I genuinely believe that it is only you youth who by learning the lessons of today’s hardship, have the power to discover new means for building the future and who can be barriers in the misguided path that has brought the west to its current impasse.

It is correct that today terrorism is our common worry. However it is necessary for you to know that the insecurity and strain that you experienced during the recent events, differs from the pain that the people of Iraq, Yemen, Syria and Afghanistan have been experiencing for many years, in two significant ways. First, the Islamic world has been the victim of terror and brutality to a larger extent territorially, to greater amount quantitatively and for a longer period in terms of time. Second, that unfortunately this violence has been supported by certain great powers through various methods and effective means.

Today, there are very few people who are uninformed about the role of the United States of America in creating, nurturing and arming al-Qaeda, the Taliban and their inauspicious successors. Besides this direct support, the overt and well-known supporters of takfiri terrorism- despite having the most backward political systems- are standing arrayed as allies of the west while the most pioneering, brightest and most dynamic democrats in the region are suppressed mercilessly. The prejudiced response of the west to the awakening movement in the Islamic world is an illustrative example of the contradictory western policies.

The other side of these contradictory policies is seen in supporting the state terrorism of Israel. The oppressed people of Palestine have experienced the worst kind of terrorism for the last sixty years. If the people of Europe have now taken refuge in their homes for a few days and refrain from being present in busy places- it is decades that a Palestinian family is not secure even in its own home from the Zionist regime’s death and destruction machinery. What kind of atrocious violence today is comparable to that of the settlement constructions of the Zionists regime?

This regime- without ever being seriously and significantly censured by its influential allies or even by the so-called independent international organizations- everyday demolishes the homes of Palestinians and destroys their orchards and farms. This is done without even giving them time to gather their belongings or agricultural products and usually it is done in front of the terrified and tear-filled eyes of women and children who witness the brutal beatings of their family members who in some cases are being dragged away to gruesome torture chambers. In today’s world, do we know of any other violence on this scale and scope and for such an extended period of time?

Shooting down a woman in the middle of the street for the crime of protesting against a soldier who is armed to the teeth- if this is not terrorism, what is? This barbarism, because it is being done by the armed forces of an occupying government, should not be called extremism? Or maybe only because these scenes have been seen repeatedly on television screens for sixty years, they should no longer stir our consciences.

The military invasions of the Islamic world in recent years- with countless victims- are another example of the contradictory logic of the west. The assaulted countries, in addition to the human damage caused, have lost their economic and industrial infrastructure, their movement towards growth and development has been stopped or delayed and in some cases, has been thrown back decades. Despite all this, they are rudely being asked not to see themselves as oppressed. How can a country be turned into ruins, have its cities and towns covered in dust and then be told that it should please not view itself as oppressed? Instead of enticements to not understand and to not mention disasters, would not an honest apology be better? The pain that the Islamic world has suffered in these years from the hypocrisy and duplicity of the invaders is not less than the pain from the material damage.

Dear youth! I have the hope that you- now or in the future- can change this mentality corrupted by duplicity, a mentality whose highest skill is hiding long-term goals and adorning malevolent objectives. In my opinion, the first step in creating security and peace is reforming this violence-breeding mentality. Until double-standards dominate western policies, until terrorism- in the view of its powerful supporters- is divided into good and bad types, and until governmental interests are given precedence over human values and ethics, the roots of violence should not be searched for in other places.

Unfortunately, these roots have taken hold in the depths of western political culture over the course of many years and they have caused a soft and silent invasion. Many countries of the world take pride in their local and national cultures, cultures which through development and regeneration have soundly nurtured human societies for centuries. The Islamic world is not an exception to this. However in the current era, the western world with the use of advanced tools is insisting on the cloning and replication of its culture on a global scale. I consider the imposition of western culture upon other peoples and the trivialization of independent cultures as a form of silent violence and extreme harmfulness.

Humiliating rich cultures and insulting the most honored parts of these, is occurring while the alternative culture being offered in no way has any qualification for being a replacement. For example, the two elements of aggression and moral promiscuity which unfortunately have become the main elements of western culture, has even degraded the position and acceptability of its source region.

So now the question is: are we sinners for not wanting an aggressive, vulgar and fatuous culture? Are we to be blamed for blocking the flood of impropriety that is directed towards our youth in the shape of various forms of quasi-art? I do not deny the importance and value of cultural interaction. Whenever these interactions are conducted in natural circumstances and with respect for the receiving culture, they result in growth, development and richness. On the contrary, inharmonious interactions have been unsuccessful and harmful impositions.

We have to state with full regret that vile groups such as DAESH are the spawn of such ill-fated pairings with imported cultures. If the matter was simply theological, we would have had to witness such phenomena before the colonialist era, yet history shows the contrary. Authoritative historical records clearly show how colonialist confluence of extremist and rejected thoughts in the heart of a Bedouin tribe, planted the seed of extremism in this region. How then is it possible that such garbage as DAESH comes out of one of the most ethical and humane religious schools who as part of its inner core, includes the notion that taking the life of one human being is equivalent to killing the whole humanity?

One has to ask why people who are born in Europe and who have been intellectually and mentally nurtured in that environment are attracted to such groups? Can we really believe that people with only one or two trips to war zones, suddenly become so extreme that they can riddle the bodies of their compatriots with bullets? On this matter, we certainly cannot forget about the effects of a life nurtured in a pathologic culture in a corrupt environment borne out of violence. On this matter, we need complete analyses, analyses that see the hidden and apparent corruptions. Maybe a deep hate- planted in the years of economic and industrial growth and borne out of inequality and possibly legal and structural prejudice- created ideas that every few years appear in a sickening manner.

In any case, you are the ones that have to uncover the apparent layers of your own society and untie and disentangle the knots and resentments. Fissures have to be sealed, not deepened. Hasty reactions is a major mistake when fighting terrorism which only widens the chasms. Any rushed and emotional reaction which would isolate, intimidate and create more anxiety for the Muslim communities living in Europe and America- which are comprised of millions of active and responsible human beings- and which would deprive them of their basic rights more than has already happened and which would drive them away from society- not only will not solve the problem but will increase the chasms and resentments.

Superficial measures and reactions, especially if they take legal forms, will do nothing but increase the current polarizations, open the way for future crises and will result in nothing else. According to reports received, some countries in Europe have issued guidelines encouraging citizens to spy on Muslims. This behavior is unjust and we all know that pursuing injustice has the characteristic of unwanted reversibility. Besides, the Muslims do not deserve such ill-treatment. For centuries, the western world has known Muslims well- the day that westerners were guests in Islamic lands and were attracted to the riches of their hosts and on another day when they were hosts and benefitted from the efforts and thoughts of Muslims- they generally experienced nothing but kindness and forbearance.

Therefore I want you youth to lay the foundations for a correct and honorable interaction with the Islamic world based on correct understanding, deep insight and lessons learned from horrible experiences. In such a case and in the not too distant future, you will witness the edifice built on these firm foundations which creates a shade of confidence and trust which cools the crown of its architect, a warmth of security and peace that it bequests on them and a blaze of hope in a bright future which illuminates the canvass of the earth.

Sayyid Ali Khamenei
8th of Azar, 1394 - 29th of Nov, 2015
موافقین ۰ مخالفین ۰

شبکه نفوذ در مدیریت سایبر

دومین گزارش مستند کیهان از شبکه نفوذ

انتشار گزارش قبلی کیهان درخصوص افشای نحوه عملکرد لابی نفوذی آمریکا در حوزه سایبر با هدف ایجاد انحصار فراملی اقتصادی بخشی از ردپای سرشاخه‌های این پروژه مهم را در داخل و خارج کشور آشکار ساخت، اما برای تصمیم‌سازی در این حوزه به نظر می‌رسد نیازمند تعمیق بیشتری هستیم. اصلی‌ترین سوالی که می‌کوشیم پاسخ آن را بیابیم این است که  آیا شبکه نفوذ از توان ضربه زدن به «مردم» برخوردار است؟ تاثیرات نفوذ لابی مذکور در حوزه اقتصاد و زندگی مردم و ارتباط آن با آینده حاکمیت مردمی جمهوری اسلامی ایران چگونه است؟
در خدمت وزارت خارجه آمریکا!
پیش از این از برگزاری دوره‌های «استارت اپ ویکند جهانی» در ایران با همکاری مشترک برخی سازمان‌های دولتی با حمایت گوگل و مجموعه‌ای از کلان شرکت‌های خارجی مرتبط از جمله؛ کوکاکولا، مایکروسافت و غیره خبر دادیم. سهم برخی مدیران با هویت آشکار در راه اندازی چرخه غیرملی اشتغال مبتنی بر فن‌آوری، به عنوان نیاز ضروری و منطقی کشوری که قریب به 48 درصد فارغ التحصیلان دانشگاهی آن بیکار هستند، غیرقابل چشم پوشی است. به نحوی که گردشی در اخبار منتشر شده در این خصوص نشان می‌دهد دوره‌های استارت آپ ویکند جهانی گوگل، از ابتدا با مشارکت رسمی و حضور آنها و سازمان‌های تحت مدیریتشان در میدان، برگزار شده است. 
رسانه‌های زنجیره ای، تیم مذکور و حامیان جهانی اش را «خیرین توسعه‌ساز» معرفی می‌کنند که جان و سرمایه و آبروی خود را در راه آبادانی ایران به میدان آورده‌اند، اما آیا واقعا چنین است؟ 
گوگل از ایران چه می‌خواهد؟!
پشت بخش مهمی از تحولات فناورانه که از ایام فتنه 88 تاکنون درحوزه‌های مرتبط با ایران و کشورهای مسلمان خاورمیانه رخ داده نام «گوگل» قابل ردیابی است. درگیری مدیر مشهور بیلدربرگی این مجموعه- اریک اشمیت- با دولت کشورمان در حوزه «حاکمیت اینترنت» به حدی جدی است که وی در برابر انتشار خبر عادی «مذاکره وزارت ارتباطات با مدیران گوگل» درخصوص پذیرش قوانین فعالیت در ایران از جمله نحوه پرداخت مالیات و قوانین اخلاقی و اجتماعی ایرانی، رسما به موضع گیری پرداخت و گفت: «ایران حقی برای مدیریت اینترنت ندارد.» 
مدیران گوگل از یک طرف «گفتگوی سایبری ایران» را با حضور انواع شاخه‌های ضدانقلاب، اداره می‌کنند و در آن راه‌های مدیریت اجتماعات جوانان جویای کار ایرانی با قفل کردن چرخه ثروت و قدرت در دست خود را ارائه می‌دهند و از سوی دیگر شهر به شهر آزادانه در ایران با استفاده از مشاوران آموزش دیده از فرنگ برگشته، با حمایت رسمی لابی «ن.ج» در وزارت ارتباطات، تبلیغ کارآفرینی به شیوه آمریکایی می‌کنند! برخی تلاش‌های مذکور را در مسیر ایجاد «سیلیکون ولی» یا دره فناوری‌های ایرانی برمی شمارند اما سوال اصلی این است که خطر طرح مذکور چیست؟  
فشار معیشتی با هدف تغییر سبک زندگی
بنا بر اطلاعات آشکار و اسناد بدست آمده، هدف گوگل به عنوان نهاد مجری سیاست‌های وزارت خارجه آمریکا این است که پس از ایجاد انحصار در حوزه «اشتغال جوانان» در ایران، شوک‌های اقتصادی بهنگامی با تهدید «ترک کشور» و به دنبال آن از دست رفتن موقعیت شغلی چند صد هزار جوان، به بازار  و خانواده‌های ایرانی وارد کرده و مردم را به واسطه ایجاد بحران‌های معیشتی روزافزون و مقطعی، در مقابل حاکمیت قرار دهد. بهانه ایجاد شوک‌های مذکور می‌توان «تحمیل اصولی جدید به سیاست خارجی»، «تغییر قوانین سایبری»، «آزادی یک جاسوس دستگیر شده» یا حتی «تحرکات منطقه‌ای ایران» باشد! همچنین در بستر «اشتغال زایی» به واسطه شروط فعالیت شرکت‌های آمریکایی، زمینه ایجاد تغییرات متنوع در حوزه سبک زندگی و نوع تفکر ایرانیان را فراهم خواهند ساخت. 
این موضوعی است که پیش از این نیز تیم نمازی- خواجه پور به واسطه مدیریت بیش از صد هزار موقعیت شغلی در شرکت‌های خارجی فعال در ایران بر آن تکیه زده بودند و به واسطه تغییر تفکر مردم از آرمان سرمایه‌داری به سمت نسخه بومی اقتصاد ملی در پس زمینه انتخابات سال 88 از آن بهره بردند. به‌طور مثال پس از دستگیری «بیژن خواجه پور» در بازگشت از لندن در تابستان 88 به علت اقدام علیه امنیت ملی، خبرگزاری بلومبرگ از قول چند دیپلمات اروپایی- آمریکایی نوشت: «آیا ایرانیان نمی‌ترسند که به واسطه دستگیری خواجه پور، همه شرکت‌های خارجی فعال در ایران، این کشور را ترک کنند و جوانان ایرانی بیکار شوند؟» حقیقت این است که علی‌رغم موفقیت مردم در بازگرداندن امنیت پس از فتنه 88، کارشکنی اقتصادی وسیعی توسط عوامل همین شرکت‌های خارجی در کشور صورت گرفت که از جمله می‌توان به بحران ارز و طلا و تورم بالا اشاره کرد. 
چرخه غیرملی و براندازی فناورانه
اریک اشمیت در کتاب «عصر جدید دیجیتال»، از اینترنت برای پیشبرد طرح « تشکیل سازمان کسب و کار» یا حلقه اشتغال مردمی، در جهت ایجاد تغییرات ژئوپلیتک در کشورهای هدف نام می‌برد که پیش از این در وزارت خارجه آمریکا کلاسه شده است. وی همچنین در توصیه نامه کتاب «ویلیام دراپر» با نام «بازی استارت آپ‌ها: پشت پرده همکاری بین سرمایه گزاران و کارآفرینان» از شعف خود برای اجرای چنین پروژه مهمی پرده بر می‌دارد. 
در همایش «گفتگوی سایبری ایران» در بخش محرمانه که با مدیریت رسمی مدیران مشترک گوگل و بنیاد نیوآمریکا از جمله اریک اشمیت، مجموعه نایاک وابسته به وزارت خارجه آمریکا، هیفوس هلندی و تشکیلات نزار ذکا لبنانی، در اسفند 93 برگزار شد، رسما از نقش استارت آپ ویکندهای گوگل به عنوان «پیشرانه اقتصادی ایجاد تغییر در جامعه ایران» نام برده می‌شود و گفتگویی ذیل عنوان «با توجه به فرصت‌ها و چالش‌های به وجود آمده در اکوسیستم فناوری ایران، چگونه می‌توان راهکارهای موثری برای تغییر ایران از مسیر فناوری تدوین کرد؟» برگزار می‌گردد. 
نام شرکت کنندگان در پنل محرمانه همایش مذکور فاش نشده است اما جستجوهای کیهان نشان داد، صیانت از اسامی و حفظ محرمانگی گفتگوهای مطرح شده براساس قوانین «اندیشکده چتم هاوس» انگلیس صورت گرفته است.  پس بخشی از همایش ایجاد «رونق اقتصادی» در ایران با هدف اعلام شده تبدیل ایران به دهکده فناوری‌های آینده و اشتغال آفرینی، موضوعی محرمانه و امنیتی برشمرده شده که سطح محرمانگی آن با درجه مباحثات امنیتی ضدحاکمیتی برابری می‌کند!
یک چهره آشنا در لیستی محرمانه!
یکی از شرکت کنندگان مهم در این گفتگوی محرمانه ماریچه اسخاکه،  نماینده هلندی پارلمان اروپا  است که پیش از این نوع پوشش غیرمحترمانه و خلاف عرف دیپلماتیک وی در سفر به ایران و دیدار با لاریجانی، خبرساز شده بود. اسخاکه، مبدع چندین طرح ابتکاری برای ترویج «آزادی‌های دیجیتال» به عنوان سیاست خارجی اتحادیه اروپا در حوزه مبارزه با کشورهای خواهان سهم از «حاکمیت اینترنت» و از حامیان ایده دروغین و ضدحاکمیتی «اینترنت آزاد» است. 
وی عضو هیئت مدیره مرکز اسناد حقوق بشر ایران نیز هست که مستقیما توسط نایاک و با حمایت رسمی هیفوس هلند فعالیت می‌کند.
اسخاکه همچنین از مدیران «بنیاد اینترنت اروپا» و عضو کمیته راهبری «امنیت و آزادی در عصر دیجیتال» بنیاد نیوآمریکا است و از روابط نزدیکی با «نزار ذکا» برخوردار است. ذکا و اسخاکه هر دو همکار هیفوس و تشکیلات شاخه آمریکایی اجمع به شمار می‌روند و در کنفرانس‌های مشترک بسیاری برای تحقق اهداف حاکمیتی غرب در حوزه سایبر و اشتغال‌آفرینی هدفمند شرکت فعالانه داشته‌اند. 
اسخاکه، مشاور سفیر آمریکا در هلند است که در سال 2014، همچون نزار ذکا و سیامک نمازی و برخی دیگر از فعالین در پرونده «اشغال سایبری ایران» به عنوان «رهبر جوان جهانی» در تشکیلات «YGL» نایل شد و در سال ۲۰۰۷ به علت فعالیت هایش در حوزه حقوق بشر جایزه  «بارنی کاربانک» را بدست آورد.
گوگل خصوصی یا کلینتون و اوباما؟
شکی نیست که «گوگل» در جهان برندی محبوب و جدا از دولت آمریکا محسوب می‌شود. با این احتساب حضور گوگل در ایران آن هم ذیل عنوان جذاب «کارآفرینی» نیز احتمالا از جانب شما خواننده گرامی، «بی خطر» ارزیابی می‌شود...ادامه دهید:
اریک اشمیت عالی‌ترین مقام اجرایی گوگل، مشاور رسمی و حامی بزرگ اوباما در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بوده  و هم اکنون عضو «شورای مشاوران رئیس جمهور در حوزه علوم و فن‌آوری» است.
یکی از زیرمجموعه‌های مهم این شرکت بزرگ، بخش «گوگل ایده» است که مدیریت آن برعهده «جرد کوهن» گذاشته شده است. همین بخش «ایده‌های گوگل» هم اکنون به صورت رسمی در ایران فعال است و به اصطلاح مشغول «کارآفرینی» است! کوهن مشاور کاندولیزا رایس و هیلاری کلینتون در دولت‌های جورج بوش و باراک اوباما بود و بلافاصله پس از آغاز «دیپلماسی دیجیتالی» هیلاری کلینتون، همراه الک راس، دیگر مشاور اوباما، کرسی‌های مهم مدیریتی گوگل را در مجموعه اریک اشمیت عهده‌دار شدند. 
آغاز دیپلماسی فناورانه
از سال 2009 راس و کوهن به عنوان مدیران مشترک وزارت خارجه آمریکا و گوگل با سفر به کشورهایی نظیر عراق، روسیه، کنگو و هائیتی نمایندگی‌های غول‌های فناوری اطلاعات سیلیکون ولی – دره تکنولوژی‌های نوین آمریکا- را در این کشورها دایر کردند. به این ترتیب «سیلیکون ولی» که از ابتدا نیز به عنوان مجموعه‌ای نظامی در آمریکا متولد شد، در نقش تسریع‌کننده تغییرات اجتماعی- سیاسی با محوریت «اقتصاد مبتنی بر فن آوری» در خدمت نقشه‌های وزارت خارجه آمریکا شروع به کار کرد.  از آن زمان این سفرها که به «Techdel» شهره شده‌اند بخشی از سیاست خارجی ایالات متحده ارزیابی می‌شوند. 
بر اساس گزارش نیویورک تایمز، تیم‌های گوگلی وزارت خارجه آمریکا، در کشورهای هدف از مهندسین نرم‌افزار، کارآفرینان و مالکان صنایع و شرکت‌های پیشرو می‌خواهند تا راه‌های غیرعرفی برای توسعه دموکراسی و پیش‌برد امر توسعه در کشور پیدا کنند. 
پرواضح است که در چنین پروژه‌ای مفهوم «توسعه» با طرح «آبادانی» مشهور در کشورهای در حال توسعه یا فقیر تفاوت زیادی دارد و منظور از آن اجرای راهبردی واحد برای تثبیت «حاکمیت» سیاسی، اقتصادی و اجتماعی آمریکا است. 
مدیران گوگل به راهبران تکنولوژی در آمریکا ماموریت دادند تا شبکه‌های حمایتی از کمپانی‌های نوپای «فن‌آوری اطلاعات» عراق را تاسیس کنند. اینجاست که سرشاخه‌هایی همچون نزار ذکا و سیامک نمازی و حمید بیگلری و کامران الهیان و سایر عناصر معتمد وزارت خارجه آمریکا که از اطلاعات میدانی در حوزه «شبکه‌سازی اجتماعی» برخوردارند به کار می‌آیند و در جایگاه خود قرار می‌گیرند. 
فتــح دیجیتالـی کره‌شمالی
اهمیت «تکنولوژی‌های مبتنی بر وب» و نقش آن در برآورده ساختن نیازهای ملی به حدی است که با گروگان گیری اولیه تحریمی و سپس حضور آشکار در میدان، سرسخت‌ترین حاکمیت‌ها را نرم خواهد کرد و «پروژه نفوذ» از همین دریچه مهم و ضروری آغاز می‌شود.  به‌طور مثال در ژانویه 2013، اشمیت و کوهن، همراه با فرماندار سابق نیومکزیکو «بیل ریچاردسون» در بحبوحه روابط تیره وتار آمریکا و کره شمالی راهی این کشور شدند. دیپلماسی دیجیتال به کار آمد و در جریان سفر مشکوک مذکور قرارداد ساخت گوشی‌های هوشمند بومی کره شمالی، به نام  Arirangکه احتمالا با استفاده از سیستم عامل گوگل آندروید کار می‌کند، منعقد شد!
راز سختگیری کشوری همچون «هند» بر گوگل و سایر غول‌های فناوری اطلاعات سیلیکون ولی با صرف هزینه بسیار برای جدایی از زیرساخت‌های به اصطلاح جهانی اما اختصاصی مذکور و سوئیچ بر مشابه بومی، در همین مسائل مهم و حیاتی در حوزه مدیریت اقتصادی است. در حالی که هند ذاتا شریک منطقه‌ای آمریکا و اسرائیل به حساب می‌آید و از این منظر رقابتی در حوزه سیاست با آنها ندارد. 
موفقیت‌های گوگلی وزارت خارجه آمریکا
بلافاصله پس از اعلام غیررسمی طرح «دیپلماسی دیجیتال»، در مولداوی «انقلاب توییتری»شد. در جولای 2009، قطع منطقه‌ای اینترنت در چین اتفاق افتاد و سپس در ژوئن 2009 و در پی انتخابات ریاست جمهوری ایران، توانمندی گوشی‌های تلفن همراه و تکنولوژی ارتباطاتی به کار رفته در آنها در سازماندهی تحرکات اجتماعی و ثبت تصاویری نظیر مرگ «ندا آقاسلطان»، توجه جهان را به خود جلب کرد. در همان زمان مدیران نایاک، در کمپینی آمریکایی، گوگل و یوتیوب و سایر شرکت‌های فناورانه سیلیکون ولی را برای حمایت از «فتنه 88» به یاری طلبیدند و از وزارت خارجه آمریکا خواستند برای کمک به «ایجاد تغییرات سیاسی» در ایران «تحریم تکنولوژیک» ایران را متوقف کنند. این اتفاق به سرعت رخ داد و گوگل مجموعه‌ای از اپلیکیشن‌های تحریمی خود در ایران را با هدف کمک به «سرنگونی جمهوری اسلامی» آزاد کرد!  کوهن در دیداری که در فوریه 2010 از یوتیوب داشت «ویدئوی مرگ مشکوک ندا آقاسلطان» در جریان فتنه 88 را روشن‌ترین نمونه «ویدئوهای ویروسی» دانست و تصریح کرد که یوتیوب از هر سیستم اطلاعاتی دیگری کارایی بیشتری دارد چرا که کاربران ایرانی خود ویدئوهای آن را تولید می‌کنند(!)»

متنفذترین رقیب حاکمیت ملی
جولیان آسانژ مدیر و موسس پایگاه افشاگرانه ویکی لیکس، در کتاب « وقتی ویکی لیکس با گوگل دیدار می‌کند» می‌گوید: «آنچه می کوشم بگویم این است که دنیا درحال حاضر درگیر دگرگونی های خیلی عمیقی است و گوگل موسسه ای است که بیشترین نفوذ را بر عصاره این دگرگونی‌ها و شاید سرعت آن دارد.  درمیان موسسات ارتباطی گوگل مطلقا متنفذترین در این پروسه است.»
او مستندات بسیاری در کتاب خود ارائه کرده که نشان می‌دهد، فناوری های سیلیکون ولی درخدمت سیاست خارجی ایالات متحده است و اریک اشمیت را مجری دیپلماسی مخفی وزارت خارجه آمریکا معرفی می‌کند. 
حلقه نفوذ را متوقف کنید!
با این احتساب حمایت رسمی از تیم بزرگی از مربیان «استارت آپ ویکند گوگل» در ایران که بعضا حتی از قابلیت ارائه اطلاعات به زبان «فارسی» نیز برخوردار نیستند و پیش از این در مراکز ضد امنیتی همچون نایاک آموزش دیده‌اند، با چه عنوانی تحلیل پذیر است؟ آیا قابل باور است که عناصری همچون «لیلی. ص»، سیامک نمازی و نزار ذکا که از ارتباطات گسترده‌ای با نایاک برخوردارند، مستقیما از بنیاد نیوآمریکا که مدیر پروژه «تغییرات سیاسی مبتنی بر اشتغال فن‌آورانه» است به صورت کاملا اتفاقی راهی ایران شده‌اند و در اولین قدم، به سراغ شبکه اجتماعی قدیمی فعال در فتنه 88 شتافته‌اند؟! به اذعان صریح صندوق برادران راکفلر هزینه‌های طرح مذکور مستقیما برعهده راکفلرهاست و حتی بنیاد نیوآمریکا و نایاک نیز از حمایت مالی همین صندوق برخوردارند.  
برگزاری یک دوره استعدادیابی مبتنی بر فناوری یا «استارت آپ» با رویکرد ملی به حدی ساده است که واگذاری چنین پروژه‌ای به گوگل و نایاک و نیوآمریکا به هیچ عنوان توجیه پذیر نیست! چرا حلقه «ن.ج» به جای اشتغال آفرینی ملی در حوزه فناوری و کمک به تیم دکتر روحانی در مسیر بالا بردن آمار اشتغال فارغ التحصیلان بیکار ایرانی از سرمایه گذاران مشهور ایرانی که اتفاقا بسیاری از آنها از حامیان دولت یازدهم به شمار می‌روند، استفاده نکردند؟!
حمایت از امنیت اقتصادی مردم
این بخشی از همان دروازه نفوذی است که موجب شد رهبر انقلاب جمله مشهور « فضای مجازی به اندازه انقلاب اسلامی اهمیت دارد» را بیان کنند. تعمیق در پروژه مذکور مشخص می‌کند، چگونه از دست رفتن حاکمیت جمهوری اسلامی در فضای سایبر می‌تواند منجر به از دست رفتن تمامیت نظام در فضای حقیقی شود و بحران‌های اقتصادی گسترده‌ای در زندگی مردم ایجاد کند. بی‌شک دستکاری بازار از مسیر تکنولوژی‌های نوین و تهدید حوزه اشتغال مردمی مخاطرات سنگینی را به مردم و کشور تحمیل می‌کند. چه کسی می‌تواند قول دهد، گروگان گیری معیشت، اشتغال و درآمدهای مردم به سرخوردگی جامعه و فروپاشی از درون منجر نشود؟ این وظیفه حاکمیت است که از مردم در برابر جدی‌ترین کارشکنی‌های اقتصادی احتمالی با هدف ایجاد تغییرات سیاسی حمایت و دفاع کند.
 انقلاب اسلامی با پردامنه‌ترین و پیچیده‌ترین حمله ساختاری به ارکان اقتصادی، اجتماعی و سیاسی خود پس از انقلاب مواجه است، به همین جهت دشمن سعی دارد سطح این مبارزه را در حد و اندازه «درگیری‌های حزبی» تقلیل داده تا میزان خسارات وارده را کنترل کند. فراموش نکنیم ما همگی اعم از دولت و ملت در کنار یکدیگر «محکوم» به هوشیاری هستیم و قطعا از کشف برنامه‌های آینده دشمن، صدمه نخواهیم دید. 
موافقین ۰ مخالفین ۰